اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حی

نویسه گردانی: ḤY
حی . [ ح َی ی ] (ع اِ)زنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مقابل ِ میت .ج ، احیا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) :
«مکن بدی تو و نیکی بکن » چرا فرمود
خدای ، ما را گر ما نه حی ّ و مختاریم ؟

ناصرخسرو.


فروماندم از کشف این ماجرا
که حیی جمادی پرستد چرا.

سعدی .


|| زنده و همیشه . (مهذب الاسماء).
- زیبق الحی ؛ سیماب زنده .
|| فرج زن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندام زن . || بطن که کم از قبیله است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) :
به مجنون یکی گفت کای نیک پی
چه بودت که دیگر نیایی بحی .

(بوستان ).


ج ، احیاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و برای همه ٔ معانی مذکور در فارسی بتخفیف یا نیز می آید. (غیاث ). || منع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): لاحی عن الامر؛ اَی لامنع. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ) طریق حی ؛ راه هویدا. (منتهی الارب ). || لایعرف الحی من اللی ؛ نشناسد حق را از باطل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ فعل ) بیائید و متوجه شوید: حی علی الصلوة؛ اعجل . بشتاب . (منتهی الارب ). || (مص ) گرد کردن چیزی . (منتهی الارب ) (غیاث ).فراگرفتن از هر سوی . (غیاث ) (منتهی الارب ). گویند حیة به معنی مار از همین ماده و بمناسبت همین معنی است . (منتهی الارب ). || مالک شدن و احراز کردن . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
هی هاوند. [ وَ ] (اِخ ) جزو طایفه ٔ چهارلنگ از ایل بختیاری ایران و مشتمل بر شعب ذیل : بسحاق ، پولادوند، عبدالوند، حاجی وند و عیسی وند. (جغرافیای...
هی کردن . [ هََ / هَِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، راندن اسب و دیگر چارپایان باشد. به رفتن داشتن ستور را.
هی بن بی . [ هََ ی ْ ی ُ ن ُ ب َی ی ] (ع اِ مرکب ) هیان بن بیان . کنایه است از آنکه او را و پدرش را کسی نشناسد. گویند: ماادری أی ﱡ هی بن ب...
دوره هِی‌آن (به ژاپنی: 平安時代, Heian jidai) در تاریخ ژاپن فاصله زمانی سال‌های ۷۹۴ تا ۱۱۸۵ میلادی را در بر می‌گیرد.[۱] با دوره هِی‌آن دوران تاریخ باستانی...
داد و هی ی . [ وَ ی َ ] (اِخ ) نام پدر بَغَ بوخش َ پارسی از دوستان داریوش بزرگ و از جمله کسانیکه هنگام قتل گئوماتای غاصب که خود را بردیا پ...
هی ی سیامین . [ هی ُ ] (اِ) ۞ ماده ای است سمی از بذرالبنج . (یادداشت مؤلف ). رجوع به هیوسیامین شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.