اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاسر

نویسه گردانی: ḴASR
خاسر. [ س ِ ] (ع ص ) زیانکار. (آنندراج )(تاج العروس ) (اقرب الموارد) (المنجد) (زمخشری ) (مهذب الاسماء). کسی که در مال او زیان واقع شود، کسی که نقصان خود کند. (غیاث اللغة). زیان دیده . زیان رسیده . متضرر. زیان زده . زیان کرده . بزیان ، مقابل رابِح . ج ، خاسران (فارسی ). خاسرون ، خاسرین . (عربی ) :
حاسدان گشته خاسر و خائب
دشمنان گشته خیره و حیران .

مسعودسعد.


خاسرشناس خسرو و طاغی شمرطغان .

خاقانی .


|| هلاک شده . || خائب و خاسر. ناامید و زیان زده .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خاسر. [ س ِ ] (اِخ ) سَلم بن عمروبن حماد ملقب بخاسر مولی تیم بن مرة شاعری خوش طبع از شعراء دولت عباسی و مدیحه سرایان برامکه بود در علت ملق...
خواسر. [ خ َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ خاسر. رجوع به خاسر شود.
خاثر. [ ث ِ] (ع ص ) ستبر (شیر). (مهذب الاسماء). ثخن و اشتد فهوخاثر. (اقرب الموارد). خفته ، کلچیده ، بسته (شیر).
خواصر. [ خ َ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ خاصره . رجوع به خاصره شود.
سائب خاثر. [ ءِ ث ِ ] (اِخ ) مکنی بابوجعفر فارسی لیثی یکی از ائمه ٔ موسیقی عرب و اصل او ایرانی است . پدرش مولای بنی لیث بود و سپس آزاد گرد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.