خالص
نویسه گردانی:
ḴALṢ
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) هاشمی . ابومحمد حسن بن علی هادی بن محمد جوادحسن هاشمی . وی امام یازدهم شیعیان است . بسال 232 هَ . ق . در مدینه زاده شد و سپس با پدرش بسامره رفت و چون پدرش درگذشت به امامت رسید. وفاتش در سامره اتفاق افتاد. (260 هَ . ق .) او روش پدر خودرا در سلوک سنن صالحه و تقوی و عبادت برگزید. صاحب فصول مهمه می گوید: چون خبر فوت حسن در شهر انتشار یافت ، سامره به لرزه درآمد بازارها تعطیل شد بنوهاشم وقضات و کُتّاب و سرداران و سائر مردم به تشییع جنازه رفتند و جنازه را در محلی که پدرش را بخاک سپرده بودند بخاک سپردند. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 287 و 231).
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خالص . [ ل ِ ] (ع ص ) ساده . بی آمیغ. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ناب . صِرف . بَحت . مَحض . صافی . بی غش . سارا : دلت همانازنگار مع...
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) نام یکی از خادمان المستضی ٔ باﷲ خلیفه ٔ عباسی است که با امیرالامراء قطب الدین قیمار میانه ٔ خوبی نداشت و از اونزد خلیفه...
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) نام ناحیه ٔ عظیمی است در مشرق بغداد تا سور آن . (از معجم البلدان یاقوت حموی ج 3 ص 390). ۞ حمداﷲ مستوفی گوید: خالص ...
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) نام نهر مهدی است . (از معجم البلدان یاقوت حموی ج 3 ص 390) ۞ .
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) استرآبادی . نام وی نجیباست و از شعراء میباشد. در فهرست لطائف الخیال از این شاعر که تخلص خالص داشته نام برده شده است...
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) افندی . شیخ احمد افندی . وی از شاعران عثمانی است پدرش شیخ ثاقب افندی نام داشت . او در درویشی ریاضتها کشید و به سال ...
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) مشهدی . نام وی محمدرضا و یکی از شاعران پارسی گو است . از قرار شغل او ناظری نذورات بوده و در ابیات زیرکه بر مقدمه ٔ خلا...
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) مکی . محمدحسین مکی ، مکنی به ابن عنقا صاحب کتاب «الواح فی مستقرالارواح » میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 2017).
خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) هندی . سیدامتیازخان . وی شاعر ایرانی نژاد است . در مشهد زاده شد و سپس به هندوستان رفت . در هندوستان جلب توجه عالمگیر نمود...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: راوک rāvak، ناب، سره sare (دری) زغ zaq (خراسانی)***فانکو آدینات 09163657861