اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خانی

نویسه گردانی: ḴANY
خانی . (حامص ) خان بودن ، رئیس قبیله و ایل بودن ، مقام خان داشتن :
از آنسو مر اوراست تا غرب شاهی
وزین سو مر او راست تا شرق خانی .

فرخی .


امیر ماضی چند رنج بردو مالهای عظیم بذل کرد تا قدرخان ۞ خانی یافت . (تاریخ بیهقی ). یکی آنکه امیر ماضی با قدرخان دیدار کرد تا بدان حشمت ، خانی ترکستان از خاندان ایشان نشد. (تاریخ بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
خان خانی . (حامص مرکب ) ملوک الطوایفی . رجوع به ملوک الطوایفی شود. || هرج و مرج .
خانی یک . [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فراشبند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع در 76 هزارگزی شمال باختر فیروزآباد و کنار راه فرعی فراشب...
خانی بیک . [ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی ازپادشاهان دشت قبچاق است که در زمان ملک اشرف چوپانی به آذربایجان رفت . (از عالم آرای عباسی چ 2 ص 736)...
ده خانی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در سه هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 750 تن . آب آن ...
سفج خانی . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش طالقان شهرستان تهران ، دارای 240 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
شاه خانی . (اِخ ) دهی از دهستان قاقازان بخش ضیاء آباد شهرستان قزوین . دارای 450 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و لبنیات است . (ا...
صفی خانی . [ ص َ ] (اِخ ) تیره ای از اهل بهارلواز ایلات خمسه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
فرخ خانی . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. ناحیه ای است واقعدر دشت ، سردسیر و دارای 134 تن سکنه است...
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 22000گزی جنوب خاوری قروه و 9000گزی شوسه ٔ قروه به ...
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یک بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 17000گزی باختر هرسین و 7000گزی جنوب شوسه ٔ هرسین به ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.