اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خانی

نویسه گردانی: ḴANY
خانی . ۞ (اِخ ) نام همای دختر دارا ۞ باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان روانسر شهرستان سنندج ، واقع در 1000گزی باختر روانسر، بین راه پاوه و سنجابی . هوای آن سرد و دارای ...
هفت خانی . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش خزل شهرستان نهاوند که 50 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، توتون ، کتیرا و لبنیات...
مال خانی . (اِخ ) مال شیخ . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). و رجوع به مال شیخ شود.
مهدی خانی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به مهدی خان نامی . نوعی برنج که در رودبار قزوین کاشته می شد. اکوله . || قسمی انگور سفید زودرس . (...
هاشم خانی . [ ش ِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل جلیلوند که در اطراف قزوین سکونت دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 368).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
طایفه ای بزرگ از ایل قشقایی با جمعیتی در حدود 10000 نفر که از تیره خلج می باشند. این طایفه بزرگ اکثرا در منطقه شمال فارس در شهرستان خرم بید ساکن می ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۲ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.