گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خجندی نویسه گردانی: ḴJNDY خجندی . [ خ ُ ج َ ] (ص نسبی ) منسوب به «خجند» که شهر کبیر پرنعمتی است . (از انساب سمعانی ). منسوب به «خجندة» رجوع به «خجند» و «خجندة» شود : خاقانی اگر چه هست میری در پیش خجندیان غلامی است .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی جلال الدین خجندی جلال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ د ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عمربن محمد معروف به خبازی . رجوع به خبازی عمر در همین لغت نامه شود. جمال الدین خجندی جمال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عوفی وی را در شمار بزرگان شعرای عراق نام برده و اشعار و غزلیاتی از او نقل کند. او راس... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود