 
        
            خشک سر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴŠK SR
    
							
    
								
        خشک سر. [ خ ُ س َ ] (ص  مرکب ) دیوانه . سودائی مزاج . تندخوی  که  آن  را کله خشک  نیز گویند. (از انجمن  آرای  ناصری ) (از ناظم  الاطباء) (از برهان  قاطع).  ||  کنایه  از بیهوده گوی  و بیهوده کار باشد. (از انجمن  آرای  ناصری ) (ناظم  الاطباء).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        متعصب، تندخوی، تند مزاج، هوادار بی منطق، کله خشک، ستیهنده
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خشکسر.[ خ ُ س َ ] (اِخ ) دهی  از ده های  ساری  به  مازندران . (از مازندران  و استرآباد رابینو بخش  انگلیسی  ص  122).