اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خضرا

نویسه گردانی: ḴḌRʼ
خضرا. [ خ َ ] (اِخ ) نام یکی از گنجهای هفتگانه ٔ پرویز. (یادداشت بخط مؤلف ) :
دگر گنج کز در خوشاب بود
که بالاش یک تیر پرتاب بود
که خضرا نهادند نامش روان
همان نامور کاردان بخردان .

فردوسی .


دگر گنج خضرا و گنج عروس
کجا داشتیم از پی روز بوس .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) جزیره ای است بزرگ در بلاد زنگ و آنرا جزیره ٔ خضراء نیز می گویند. (از ناظم الاطباء).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام عمارتی است به همدان . (آنندراج ).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام قریتی است در 639هزارگزی طهران میان مراغه و دانالو و بدانجا ایستگاه راه آهن است . (یادداشت بخط مؤلف ).
خضرا شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سبز شدن . سبزه شدن : آب چو نیل برکه اش میگون شدصحرای سیمگونش خضرا شد.ناصرخسرو.
هفت خضرا. [ هََ خ َ ] (اِ مرکب ) به معنی دوم ِ هفت خزینه است که هفت آسمان باشد. (برهان ). هفت آسمان . هفت فلک . هفت خروارکوس . هفت خراس . رجوع ب...
می توان دو معنی را برای این واژه برشمرد: 1- در میان عام مردم، به گنبد سبز رنگ مرقد مطهر پیامبر(ص) اطلاق می گردد که در زمان امپراتوری عثمانی بنا شده ا...
گنبد خضرا. [ گُم ْ ب َ دِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی گنبد حراقه رنگ است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) : صدهزاران آفرین بادا بر...
گنج خضرا. [ گ َ ج ِ خ َ ] (اِخ ) نام گنج ششم است از جمله ٔ هشت گنج خسروپرویز. (برهان ) (آنندراج ). ورجوع به شعوری ج 2 ص 292 و ایران در زم...
چرخ خضرا. [ چ َ خ ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چرخ . فلک . آسمان . سپهر : میر تو خدای ست طاعتش دارتا سرت برآید به چرخ خضرا. ناصرخسرو.رجوع به...
خضراء دمن . [ خ َءِ دِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سبزه ای که بر وی سرگین روید ۞ : چشم غره شد بخضراء دمن عقل گوید بر محک ماش زن .(مثنوی )...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.