خط
نویسه گردانی:
ḴṬ
خط. [ خ ُطط ] (اِخ ) نام جای پرنخلستان است در بحرین و آنرا خط عبدالقیس نیز می گویند. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
خط ازرق . [ خ َطْ طِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام خط چهارم باشد از جمله ٔ هفت خط جام جم وآنرا خط سیاه نیز گویند. (برهان قاطع) : لعل در...
خط بردن . [ خ َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) مخطط شدن جوانان ساده رو. (آنندراج ).
خط بستن . [ خ َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) مخطط شدن جوان ساده رو. موی بر عارض جوان درآمدن . (از آنندراج ) : سبزه ها از لاله زار خاطر شانی دمیدتا لبش ...
خط ابرو. [ خ َطْ طِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط دو ابرو بر صورت . || شکلی چون پرانتز و کروشه که در ریاضی مستعمل است .
خط اجری . [ خ َطْ طِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حکم انعام و آنرا برات اجری هم گویند. (آنندراج ) : آرزو آید همی نجوم فلک راکز تو ستانند بر ز...
تازه خط. [زَ / زِ خ َطط / خ َ ] (ص مرکب ) آنکه ریش و سبلت وی بتازگی دمیده باشد. (ناظم الاطباء). نوخط. که تازه از رخسارش خط برآمده باشد. آن...
خط کوفی نام خطی از خطوط اسلامی است که منسوب به شهر کوفه بوده و گفته میشود که در آنجا شکل گرفته و توسعه یافته است. نخستین نسخههای قرآن با این خط نوشت...
(به کسی یا چیزی )با القای آنچه که موجب جانبگرایی می شود بر عملکردشخص یا چیزی تاثیر گذاشتن و روند امور را از حالت بیطرفی به مسیر خاصی سوق دادن .
ترکیبی ست همانند و شاید هم معنا با واژه ی "چوب خط " و شاید هم ؛ به معنای طنابی بلند باشد که غار پیمایان برای گم نکردن مسیر برگشت غاری نو یافته ؛ از آن...
ترکیبی ست همانند و شاید هم معنا با واژه ی "چوب خط " و شاید هم ؛ به معنای طنابی بلند باشد که غار پیمایان برای گم نکردن مسیر برگشت غاری نو یافته ؛ از آن...