اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خطء

نویسه گردانی: ḴṬʼ
خطء. [ خ َ ] (ع مص ) کف انداختن دیگ . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خطأت القدر بزبدها خطء. (منتهی الارب ). || (ص ) ناراست . ضد صواب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
خط. [ خ َطط ] (ع مص ) گائیدن زن رابجماع خط. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خط المراءة خطا. (منتهی الارب ). || کم و ...
خطxat[t] معنی ۱. مجموع نشانه‌هایی که کلمات یک زبان با آن نوشته می‌شود. ۲. دست‌خط. ۳. خوشنویسی: کلاس خط. ۴. شیوه‌ای که با آن الفبای یک زبان نوشته می‌شو...
خت . [ خ َت ت ] (اِخ ) شهرکی است در نواحی جبال عمان . (از یاقوت معجم البلدان ).
خت . [ خ ِ ] (اِ) دو.دوندگی . || تابش . جلوه . (ناظم الاطباء).
خت . [ خ َت ت ] (ع مص ) با نیزه پشت سرهم زدن ۞ . (از متن اللغة) (اقرب الموارد)(معجم الوسیط) (تاج العروس ) (متن اللغة) (البستان ). || استحیا...
پگمال
خط آب . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نقش آب که ثبات و بقا ندارد. (آنندراج ) : هست با خط تو خط چینیان چون خط آب هست با اقلا...
خط شب . [ خ َطْ طِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط سیاه . خط سبز. خط ازرق . یکی از خطوط جام جم است . (برهان قاطع). || شب . (از آنندراج ) : خنج...
خط ظل . [ خ َطْ طِ ظِل ل ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) نزد ارباب هیئت خط واصل بین رأس مقیاس و رأس ظل باشد. (یادداشت بخط مؤلف ): قطر ظل ؛ خط ...
خط کبک . [ خ َطْطِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطوطی که بر پر و بال کبک می باشد و خوانا نیست . (آنندراج ) : خط کبک است بر بال کبوترنامه ٔ ر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲۵ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.