خمص
نویسه گردانی:
ḴMṢ
خمص . [ خ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اخمص و خَمْصاء. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
خمس . [ خ ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود بخش شهرستان هروآباد و دارای 2894 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرختی . شغ...
خمس - عربی و به معنای یک پنجم - یکی از انواع مالیاتهای اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و...
تب خمس . [ ت َ ب ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمی خمس : و بترین تب ها که با این تب [سل ] آمیخته گردد تب خمس است ، پس ربع، پس شطرالغب ،...
خمس عشرة. [خ َ س َ ع َ ش َ رَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) پانزده . پنجده . (یادداشت بخط مؤلف ). اگر معدود مؤنث باشد خمس بدون «تاء» و عش...
خمس قری . [ خ َ س ِ ق ُ را ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بندهی . پنج دیه . فنج دیه . (یادداشت بخط مؤلف ).
خمس آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنگاور بخش شهرستان کرمانشاهان . دارای 410 تن سکنه . آب آن از قنات ، محصول آن غلات آبی و دیمی ...
خمس دادن . [ خ ُ دَ ] (مص مرکب ) خمس مال را به مستحقان خمس بخشیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
فرائض خمس . [ ف َ ءِ ض ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نمازهای پنجگانه . فرائض پنجگانه . رجوع به فرائض پنجگانه شود.
صلوات خمس . [ ص َل َ ت ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نمازهای پنجگانه ٔظهر، عصر، مغرب ، عشاء و بامداد. رجوع به صلاة شود.
تا عصر نور علیشاه اصفهانی از روسای فرقه ی نعمة اللهی صحبتی از عشریه در مقابل خمس نبوده است بلکه دستور به پرداخت خمس و زکوة داده اند.(1)
لکن از زمان م...