اجازه ویرایش برای همه اعضا

خمس

نویسه گردانی: ḴMS
خمس - عربی و به معنای یک پنجم - یکی از انواع مالیات‌های اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده‌است.

محتویات [نمایش]
خمس در قران [ویرایش]

کتاب مسلمانان قران تنها یک بار نام خمس را ذکر می‌کند. قرآن در سوره انفال آیه ۴۱ می‌گوید

و بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان است...
خمس در کتاب مقدس [ویرایش]

بر اساس روایت «کتاب مقدس» بخش عهد عتیق، حکم و دستور «خمس» در زمان حکومت «یوسف» نبی به عنوان عزیز مصر و در دوره سلطنت فراعنه، از جانب خداوند به یوسف صادر گردید. در کتاب «پیدایش» - نخستین کتاب «تورات» و همچنین نخستین کتاب «عهد عتیق» - آمده‌است که در دوره هفت ساله برکت - پیش از دوره هفت ساله قحطی - خداوند فرمان داد تا مردم از محصول مزارعشان چهار پنجم را به مصرف خانواده‌هایشان رسانده و یکپنجم - خمس - آن را به خزانه فرعون تقدیم کنند. در هنگام قحطی، به واسطه همین یک پنجم‌ها، مردم مصر توانستند ۷ سال قحطی را پشت سر بگذارند. این حکم در ترجمه کتاب مقدس به فارسی نیز، «خمس» ترجمه شده‌است.

تفاوت خمس و زکات [ویرایش]

میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می‌شود، لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می‌باشد، ولی خمس از مالیات‌هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می‌شود. محروم بودن سادات از دست یابی به زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن خویشاوندان پیامبر از این قسمت است تا بهانه‌ای به دست مخالفان نیافتد که پیامبر خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته‌است، ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند. در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست، بلکه یک نوع کنار زدن آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر این که هیچ گونه سوء ظنی تولید نشود می‌باشد.

اعتقاد شیعه [ویرایش]

به اعتقاد شیعیان هر مالی که یک سال بدون استفاده قرار گیرد، غنیمت جنگی و چند مورد دیگر خمس به آن تعلق می‌گیرد و دادن خمس واجب است.[نیازمند منبع]

برخی علمای شیعه نیز اعتقادی به خمس از اموال تجاری نداشته‌اند. از جمله مقدس اردبیلی دریافت خمس را حرام دانسته است.[۱][۲] بعض از نواندیشان محقق و دانشمندان شیعی، تفکر مرسوم در مورد تعلق خمس به موارد غیر از غنائم جنگی را قبول نداشته و دلائل خود را ارائه داده‌اند.[۳][۴]

اعتقاد اهل سنت [ویرایش]

به اعتقاد اهل سنت خمس فقط به غنیمت جنگی تعلق می‌گیرد. علمای تسنن معتقدند که واژه غنیمت در قرآن، فقط به معنای دستاوردهای جنگی است و گرفتن خمس مکاسب نامشروع است. ولی علمای شیعه در جواب این شبهه، آنان را به مراجعه پیرامون معنای واژه غنیمت در عربی فصیح(عربی قرآنی یا کلاسیک) و متون قدیمی فراخوانده‌اند، جایی که غنیمت به مفهوم ماحصل کار و تلاش آمده‌است.[۵]

مصارف خمس [ویرایش]

طبق اعتقاد شیعه، خمس به دو سهم تقسیم می‌شود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درمانده‌است و دیگری سهم امام زمان که هر دو سهم باید به مرجع تقلید یا نمایندهٔ وی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آن‌ها اجازه می‌دهند.[۶] سید محمد جواد غروی در کتاب خود چنین می‌نویسد که خمس در هفت چیز است:

اول:آن چیزی است که در جنگ کفّار گرفته می‌شود، منقول باشد یا غیر منقول.[۷]
دوم:معادن است و مستند آن اخبار مستفیظه می‌باشد مثل صحیفهٔ حلبی.[۸]
سوم:گنج که به عنوان مال ذخیره و در زمین معروف است و اجماع کافّهٔ علما بر وجوب خمس است.[۹]
چهارم:هرچه با غواصی از دریا خارج شود، مثل جواهر و در اگر قیمتش یک دینار به بالا باشد.[۱۰]
پنجم:آن چه از هزینه سالانه شخص و نفقه خوارانش سرافتد.[۱۱]
ششم:هرگاه شخص، زمینی را از مسلمانی بخرد، خمس بر آن واجب است و بر اساس آن چه در مدارک گفته‌است مراد زمین آماده شده برای زراعت است.[۱۲]
هفتم:هر گاه حلال با حرام مختلط شده باشد و قابل تمیز نباشد خمس بر آن واجب است.[۱۳]
انتقادات [ویرایش]

احمد کسروی، معتقد بود که: «زکات و مال امام، مالیات اسلام بوده. اسلام یک حکومتی داشته که سپاه می‌گرفته و حکم‌رانان می‌فرستاده و قاضی می‌گمارده و شحنه و شرطه برمی‌گزیده و یک کشور بسیار بزرگی را اداره می‌کرده و مسلمانان را نگهداری می‌نموده و در برابر آن از مردم مال امام و زکات می‌گرفته، اما اکنون که حکومت واحد اسلامی برافتاده و هر توده و نژادی از مسلمانان خود را جدا گردانیده و یک حکومت نژادی بنیاد گزارده‌اند و مالیات به دولت‌های خود می‌پردازند، دیگر نیازی به پرداخت زکات و مال امام به ملاها وجود ندارد».[۱۴]

البته بر خلاف تصور کسروی هیچ کدام از دو سهم خمس -چنانکه در قسمت مصارف همین مقاله اشاره شد- ( در نزد اهل تشیع دست کم)به مصرف هزینه‌های دولتی نمی‌رسد.[۱۵]

منابع [ویرایش]

خمس (مالیات اسلامی)
کتاب مقدس - عهد عتیق
پانویس [ویرایش]

↑ پرس و جو مسائل دینی
↑ اسلام پی
↑ قلمداران قمی، حیدرعلی. بحثی عمیق پیرامون مسئله خمس، ماخوذ از کتاب وسنت ۱۳۴۷ قم
↑ حسن اللهیاری، مجری شبکه اهل بیت در مناظره با یک عالم اهل سنت
↑ مغنیه، مد، الفقه علی المذاهب الخمسة، ص ۱۸۶
↑ تحریر الوسیله تالیف محمد باقر موسوی همدانی
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ شماره ویژه پرچم، سال یکم فروردین ۱۳۲۲
↑ رساله توضیح المسایل آیت الله زنجانی مساله ۲۱۱۸ قابل دسترسی در اینجا
جستارهای وابسته [ویرایش]

درگاه اسلام
پیوند به بیرون [ویرایش]

کتاب خمس و زکات (محسن قرائتی)
ارباب حکمت
رده‌ها: اقتصاد اسلامیفروع دین اسلام


قس عربی

الخُمس هو دفع خُمس المال لأصناف وردت فی القرآن الکریم [1] وهی محل خلاف بین أهل السنة والجماعة والشیعة، حیث یرى السنة أن إخراجها واجب على الکفار فقط فی الرکاز وغنائم الحرب، بینما یرى الشیعة أن وجوبها یشمل أیضاً کل مال یغنمه المسلم زائد عن مؤونته السنویة.
محتویات [اعرض]
[عدل]وجهة نظر الطائفة الإثنا عشریة الشیعیة للخمس

الخمس عند الطائفة الإثنا عشریة الخمس یقسم على ستة أسهم کالتالی :[2]
سهم لله، وهذا السهم یذهب للإمام القائم مقام الرسول.
سهم للرسول، وهذا السهم یذهب للإمام القائم مقام الرسول.
سهم ذی القربى، وهذا السهم یذهب للإمام القائم مقام الرسول.
سهم للیتامى، وهذا السهم یذهب لیتامى آل محمد.
سهم للمساکین، وهذا السهم یذهب لمساکین آل محمد.
سهم لأبناء السبیل، وهذا السهم یذهب لأبناء سبیل آل محمد.
[عدل]وجهة طائفة أهل السنة والجماعة للخمس



[عدل]الخمس من أین یأخذ وکیف یتم تقسیمه
الخمس تم ذکره فی کتاب الله تبارک وتعالى مرتین، مع ملاحظة أن الزکاة تختلف عن الخمس، وهناک آیات کثیرة فی القرآن الکریم صریحة ورد فیها الأمر بدفع الزکاة.
آیة الخمس الأولى فی سورة الأنفال وهی تتکلم عن معرکة بدر ذکر القرآن (وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ) [3].
یقول الله (مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ)[4].
فالأیتان فی الجهاد.
أربعة أخماسها للغانمین، والخمس لغیرهم بدلیل قول القرآن‏:‏ ‏{‏واعلموا أنما غنمتم من شیء فأن لله خمسه‏}‏ فأضاف الغنیمة إلیهم وجعل الخمس لغیرهم [5].
وأصل تقسیم مال الجهاد هکذا:
یقسم المال إلى خمسة أخماس.
ویعطى الذین شارکوا فی القتال أربعة أخماس (أی ثمانین بالمئة من مال الجهاد)، لأنهم هم الذین باشروا القتال.
والخمس الخامس (وهو عشرون بالمئة من مال الجهاد) یقسّم إلى خمسة أخماس مرة أخرى وهی التی ذُکرت فی الآیتین السابقتین:
خمس لله وللرسول (أی أربعة بالمئة من مال الجهاد) وبعد وفاة النبی لولی أمر المسلمین یصرفه فی مصالح المسلمین.
خمس (أربعة بالمئة) لذوی القربى وهم قربى النبی عوضا عن الزکاة التی حرمت علیهم.
خمس (أربعة بالمئة) للیتامى.
خمس (أربعة بالمئة) للمساکین.
خمس (أربعة بالمئة) لأبناء السبیل.
والخمس إنما یؤخذ من غنائم الجهاد لأن الله تبارک والله یقول {وأعلموا أَنَّمَا غَنِمْتُم } غنیمة فی الجهاد، غنائم الجهاد تؤخذ من الکفار ولیس من المسلمین.
مثال للتوضیح :
فلو فرضنا أن الغنیمة 10 آلاف.
فتقسم هذه الغنیمة إلى خمسة أخماس (أی ألفین + ألفین + ألفین + ألفین + ألفین).
ثم أربعة أخماس تعطى للمجاهدین للذین قاتلوا وشارکوا فی المعرکة ثمانیة آلاف (ألفین + ألفین + ألفین + ألفین).
فتبقى ألفان، فتقسمان على خمسة أخماس:
لله والرسول لذوی القربى وللیتامى وللمساکین ولأبناء السبیل أربعمائة لکل سهم.
أی ذوو القربى سوف یحصلون على أربعمائة، أی خمس الخمس وهو یساوی ما نسبته أربعة بالمائة.
الخمس من الغنیمة والفیء :
الفیء‏:‏ هو الراجع إلى المسلمین من مال الکفار بغیر قتال یقال‏:‏ فاء الفیء إذا رجع نحو المشرق، والغنیمة‏:‏ ما أخذ منهم قهرًا بالقتال واشتقاقها من الغنم وهو الفائدة وکل واحد منهما فی الحقیقة فیء وغنیمة، وإنما خص کل واحد منهما باسم میز به عن الآخر والأصل فیهما قول الله‏:‏ ‏{‏ما أفاء الله على رسوله من أهل القرى‏}‏ الآیة وقوله سبحانه‏:‏ ‏{‏واعلموا أنما غنمتم من شیء فإن لله خمسه‏}‏ الآیة‏.‏ [5]
تحریم الزکاة على آل بیت النبی :
قال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم عن الزکاة: إنها لا تحل لمحمد ولا لآل محمد. وقال الذهبی وشیخ الإسلام ابن تیمیة وابن کثیر: إذا منعوا الخمس جازت لهم الزکاة.
وهل تحرم الزکاة على نساء النبی ؟ الذی ذهب إلیه الإمام أحمد أنها تحرم على نساء النبی .ولکن بالتبعیة لا بالأصالة، لتبعیتهن للنبی وذلک أنه أخرج البخاری عن النبی أنه قال: مولى القوم من أنفسهم. فظاهر الحدیث یدل على أن الصدقة لا تحل لبنی هاشم ولا لموالیهم {أی عبیدهم} ومع هذا فهی تحل لموالی نساء النبی ، وذلک بریرة مولاة عائشة تُصدق علیها بلحم، فجاءت وأهدته للنبی وعائشة. فقال النبی: ما هذا ؟ قالت: تُصدق به على بریرة فأهدته لنا. فقال النبی : هو علیها صدقة ولنا هدیة، فأکل منها صلوات الله وسلامه علیه، فلما أجاز التصدق علیها دل على أنها لیست من أهل البیت، ولا تتبع عائشة ا فی تحریم الزکاة علیها.
[عدل]نقاط الخلاف بین السنة والطائفة الإثنا عشریة الشیعیة حول الخمس
النقاط الأساسیة وهی :
الله إنما أعطى ذوی القربى خمس خمس (أی أربعة بالمائة)، بینما الشیعة یأخذون الخمس کاملا (أی عشرین بالمئة).
الله إنما أعطى ذوی القربى خمس خمس من الکفار من غنائم الجهاد، بینما الشیعة یأخذون خمسا کاملا من المسلمین.
أن أظهر دلیل قاطع على أن الخمس لم یشرع فی أرباح المکاسب، هو سیرة النبی الکریم ص وسیرة الخلفاء من بعده بما فیهم الإمام علی، حیث لم یذکر أرباب السیر الذین کتبوا سیرة النبی الکریم ص ودونوا کل صغیرة وکبیرة عن سیرته وأوامره ونواهیه أن الرسول ص کان یرسل جباته إلى أسواق المدینة لیستخرج من أموالهم خمس الأرباح مع أن أرباب السیر یذکرون حتى اسامی الجباة الذین کان الرسول ص یرسلهم لاستخراج الزکاة من أموال المسلمین. وهکذا فان الذین أرخوا حیاة الخلفاء الراشدین بما فیهم الإمام علی لم یذکروا قط أن أحدا منهم کان یطالب الناس بخمس الأرباح أو انهم أرسلوا جباة لأخذ الخمس.
أن ظاهرة شمول الخمس فی الغنائم والأرباح معا ظهرت فی المجتمع الشیعی فی أواخر القرن الخامس الهجری، فمنذ الغیبة الکبرى إلى أواخر القرن الخامس لا نجد فی الکتب الفقهیة الشیعیة بابا للخمس أو إشارة إلى شمول الخمس فی الغنائم والأرباح معا. وهذا هو محمد ابن الحسن الطوسی من أکابر فقهاء الشیعة فی أوائل القرن الخامس ویعتبر مؤسس الحوزة الدینیة فی النجف، لم یذکر فی کتبه الفقهیة المعروفة شیئا عن هذا الموضوع مع انه لم یترک صغیرة أو کبیرة من المسائل الفقهیة إلا وذکرها فی تألیفه الضخمة.
وجود بعض الروایالت فی الکتب الشیعیة تدعم الرأی السنی :
عن أبی عبد الله جعفر الصادق أنه قال: "لیس الخمس إلا فی الغنائم خاصة". وسائل الشیعة فی الجزء التاسع صفحة 485
عن أبی عبد الله وقد جاءه أحد أتباعه بمال فرده علیه قائلا : قد طیبناه لک وأحللناک فیه فضم إلیک مالک وکل مافی أیدی شیعتنا من الأرض فهم فیه محللون حتى یقیم قائمنا. الکافی الجزء الأول صحفة 408.
قال الفقیة المقدس عند الشیعة وهو الأردبیلی: إعلم أن عموم الأخبار تدل على السقوط بالکلیة فی زمان الغیبة والحضور. وهذا فی مجمع الفائدة والبرهان الجزء الرابع صفحة 355، وکذا قال السفزواری فی ذخیرة المعاد صفحة 292 وحسین النجفی فی جواهر الکلام الجزء السادس عشر صفحة 141.
[عدل]اختلاف العلماء فی الفروق بین الخمس وبین الفیء [6]
قال الله فی کتابه : " یسألونک عن الأنفال قل الأنفال لله والرسول".
وقال الله فی کتابه : "واعلموا أنما غنمتم من شیء فأن لله خمسة وللرسول ولذی القربى والیتامى والمساکین وابن السبیل".
وقال الله فی کتابه : "وما أفاء الله على رسوله من أهل القرى فلله وللرسول ولذی القربى والیتامى والمساکین وابن السبیل".
ولفظ ایة الفئ کلفظ ایة الخمس.
وسورة الأنفال نزلت بسبب بدر فدخلت الغنائم فی ذلک بلا ریب، وقد یدخل فی ذلک سائر ما نفله الله للمسلمین من مال الکفار، کما أن لفظ الفئ قد یراد به کل ما أفاء الله على المسلمین فیدخل فیه الغنائم، وقد یختص ذلک بما أفاء الله علیه مما لم یوجف علیه المسلمون بخیل ولا رکاب.
وقد تنازع العلماء فی الخمس والفئ.
فقال مالک وغیره من العلماء مصرف الخمس والفیء واحد، وهو فیما أمر الله به ورسوله وعین ما عینه من الیتامى والمساکین وابن السبیل تخصیصا لهم بالذکر وقد روى عن أحمد بن حنبل ما یوافق ذلک وأنه جعل مصرف الخمس من الرکاز مصرف الفئ وهو تبع لخمس الغنائم.
وقال الشافعی وأحمد فی الروایة المشهورة الخمس یقسم على خمسة أقسام.
وقال أبو حنیفة على ثلاثة فأسقط سهم الرسول وذوی القربى بموته ص.
وقال داود بن علی بل مال الفئ أیضا یقسم على خمسة أقسام.
والقول الأول أصح الأقوال، وعلى ذلک تدل سنة رسول الله ص وسنة خلفائه الراشدین.
فقوله لله وللرسول فی الخمس والفئ کقوله فی الأنفال لله والرسول، فالإضافة للرسول لأنه هو الذی یقسم هذه الأموال بأمر الله لیست ملکا لأحد.
وقوله الرسول ص : "إنی والله لا أعطى أحدا ولا أمنه أحدا وإنما أنا قاسم أضع حیث أمرت"، یدل على أنه لیس بمالک للأموال وإنما هو منفذ لأمر الله عز وجل فیها.
وذلک لأن الله خیره بین أن یکون ملکا نبیا وبین أن یکون عبدا رسولا فاختار أن یکون عبدا رسولا، وهذا أعلى المنزلتین فالملک یصرف المال فیما أحب ولا إثم علیه والعبد الرسول لا یصرف المال إلا فیما أمر به، فیکون فیما یفعله عبادة الله وطاعة له لیس فی قسمه ما هو من المباح الذی لا یثاب علیه بل یثاب علیه کله.
وقوله صلى الله علیه وسلم : "یا ایها الناس انه لا یحل لی مما افاء الله علیکم قدر هذه الا الخمس والخمس مردود علیکم" [7]، یؤید ذلک فإن قوله لی أی أمره إلى ولهذا قال والخمس مردود علیکم وعلى هذا الأصل فما کان بیده من أموال بنی النضیر وفدک وخمس خیبر وغیر ذلک هی کلها من مال الفئ الذی لم یکن یملکه فلا یورث عنه وإنما یورث عنه ما یملکه بل تلک الأموال یجب أن تصرف فیما یحبه الله ورسوله من الأعمال وکذلک قال أبو بکر الصدیق.
وأما ما قد یظن أنه ملکه کمال أوصى له به مخیریق وسهمه من خیبر فهذا إما أن یقال حکمه حکم المال الأول وإما أن یقال هو ملکه ولکن حکم الله فی حقه أن یأخذ من المال خاجته وما زاد على ذلک یکون صدقة ولا یورث کما فی الحدیث الصحیح عن أبی هریرة أن النبی صلى الله علیه وسلم قال : لا یقتسم ورثتی دینارا ولا درهما وما ترکت بعد نفقة نسائی ومؤنة عاملی فهو صدقة [8]، وفی الصحیحین عن أبی هریرة عن النبی صلى الله علیه وسلم قال : لا نورث ما ترکناه فهو صدقة [9] أخرجه البخاری عن جماعة منهم أبو هریرة ورواه مسلم عنه وعن غیره.
[عدل]مصادر

^ ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾«‌8‏:41».
^ مجمع البیان فی تفسیر القرآن للطبرسی ج 4 ص، 543
^ آیة الخمس الأولى فی سورة الأنفال
^ آیة الخمس الثانیة فی سورة الحشر
↑ أ ب المغنی-باب قسمة الفیء والغنیمة والصدقة
^ منهاج السنة لابن تیمیة
^ سنن النسائی - کتاب قسم الفئ - حدیث 4155
^ عن أبی هریرة، أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال ‏"‏ لا یقتسم ورثتی دینارا، ما ترکت بعد نفقة نسائی ومؤنة عاملی فهو صدقة ‏"‏‏.‏ صحیح البخاری-کتاب الفرائض-حدیث6815
^ صحیح البخاری-کتاب المغازی، صحیح مسلم- کتاب الجهاد والسیر
[عدل]وصلات خارجیة

"خمس" الشیعة و"زکاة" السنة وکشف الذمة المالیة، العربیة نت، 11 دیسمبر 2008
الخمس عند الشیعة الإمامیة.
تصنیفان: اصطلاحات إسلامیةمواضیع خلافیة متعلقة بالإسلام

قس پشتو

خمس د څښتن په لار کې د غنیمت (هغه مال چې له کفارو څخه په جګړه کې ونیول شی) له مال څخه د پینځمې برخې ورکول دی، لکه څرنګه چې په سپېڅلی قرآن کې څښتن تعالی فرمایی: [1] او همدا له هغو څو بډوالو (اختلافاتو) څخه یو دی، چې د شیعه او سنیانو ترمنځ شته. سنیان (اهل سنت او جماعت) لارویان پدې ګروهه دی، چې ددې مال ورکړه یواځې د غنیمت په مال کې روا ده، مګر شیعه ګان بیا وایی، چې دا ورکړه په ټولو اموالو کې اړینه ده.



نیولیک [پټول]
1 د شیعه ګانو نظر د خمس په اړه
2 خمس د اهل سنتو له نظره
2.1 الخمس من أین یأخذ وکیف یتم تقسیمه
3 سرچینې
[سمول]د شیعه ګانو نظر د خمس په اړه

د دولس امای شیعه ګنو په وړاندز خمس په شپږ برخو وېشل لاندینیو برخو وېشل کېږی: [2]

د څښتن تعالی برخه، او دا برخه امام (د رسول ځایناستی) ته ځی.
د رسول برخه،او دا برخه هم د رسول ځایناستی ته ورځی.
د ذی القربى برخه، او دا برخه هم د رسول ځایناستی ته ورځی.
د یتیمانو برخه، او دا برخه یتیمانو آل محمد ته ورځی.
سهم للمساکین ، او دا برخه د آل محمد مسکینانو ته ورځی.
سهم لأبناء السبیل ، او دا برخه هم د آل محمد آل سبیل (مساپرو) ته ورځی.



[سمول]خمس د اهل سنتو له نظره




[سمول]الخمس من أین یأخذ وکیف یتم تقسیمه
د خمس یادښت دوه ځلې په قرآن کریم کې شوې، او د زکات مسله بیا له دې څخه بېله ده، او په قرآن کې بې شمېره آیاتونه دی، چې د زکات په ورکړه دلالت کوی.
د لومړی خمس په اړه سورت انفال کې د بدر د معرکې یادونه داسې راځی: (وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ) [3].
څښتن تعالی فرمایی: (مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ)[4].
نو دا دوه ایاتونه د جهاد او غنیمت په اړه دی.
څلور برخې د غنیمت ترلاسه کوونکو لپاره دی، او پینځمه یې د څښتن تعالی لپاره ده، او هغه دقرآن کریم پدې دلیل‏:‏ ‏{‏واعلموا أنما غنمتم من شیء فأن لله خمسه‏}‏ نو د غنیمت اضافت یې هغوی (مجاهدینو) ته وکړ، او پینځمه برخه یې ځانته [5].
او د جهاد د مال اصل وېشنه پدې توګه ده:
مال په پینځه برخو وېشل کېږی.
څلور برخې هغو کسانو (مجاهدینو) ته ورکول کېږی، چې په غزا کې یې ګډون کړې وی، (یانې د جهاد د مال ۸۰سلنه برخه)، ځکه چې د همدوی (مجاهدینو) له وجې دا مال لاس ته راغلې دی.
او پینځمه (خمس) برخه (او دا مال د جهادی مال ټولټال ۲۰ سلنه برخه جوړوی) یوځل بیا په پینځه برخو وېشل کېږی، او دا هغه وېشنه ده، چې په پورته دوه آیتونو کې یې یادونه وشوه.
خمس لله وللرسول ( یانې د مال څلور پر سل) او د نبی صلی الله علیه وسلم له مړینې څخه وروسته دا مسﺉله د مسلمانانو په عامه چارو کې ولګول شوه.
خمس (څلور پر سل) د ذوی القربى (د نبی علیه السلام خپل خپلوان) برخه، ځکه چې دوی ته زکات ورکړه حراهه ده.
خمس (څلور پر سل) د یتیمانو لپاره.
خمس (څلور پر سل) د مسکینانو لپاره.
خمس (څلور پر سل) دأبناء السبیل (مساپرو) لپاره.
او خمس (پینځمه برخه) د غنیمت له مال څخه اخستل کېږی، ځکه چې څښتن تعالی فرمایی: {وأعلموا أَنَّمَا غَنِمْتُم } غنیمت په جهاد کې وی، غنایم له کفارو څخه اخستل کېږی، نه چې له مسلمانانو څخه.
د لا روښانتیا لپاره یو مثال:
فرض کوو، چې د غنیمت مال ۱۰ زره افغانۍ دی.
نو دا غنیمت (۱۰زره افغانۍ) به په پینځه مساوی برخو وېشل کېږی، یانې (دوه زره + دوه زره + دوه زره + دوه زره + دوه زره).
بیا له پینځو برخو څخه څلور برخې هغو مجاهدینو ته ورکول کېږ، چې په غزا کې یې ګډون کړې وی.
نو دوه زره پاتې شوې. دا بیا په پینځه برخو وېش کېږی:
لله والرسول لذوی القربى للیتامى للمساکین لأبن السبیل أربعمائة لکل سهم.
أی ذوی القربى سوف یحصلون على أربعمائة ، أی خمس الخمس وهو یساوی ما نسبته أربعة بالمائة.
[سمول]سرچینې

↑ کینډۍ:آیة.
↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، لیکوال طبرسی ج 4 ص ، 543
↑ په سورت انفال کې د خمس آیت
↑ د دویم خمس آیت د حشر په سورت کې
↑ المغنی- د فﺉ، غنیمت او صدقې د مال څپرکۍ
وېشنیزې: د اسلام وییپانګهحدیثقرآنفقهشریعت

قس اردو

خمس اسلامی حکومت کے ٹیکس کی وصولی کے پانچویں حصے کہ وکہنے ہیں۔ خمس اور ذکوۃ میں ایک اہم فرق پایا جاتا ہے اور وہ یہ کہ زکوٰة ایک ایسا ٹیکس ہے جو در اصل اسلامی معاشرہ کے عام اموال سے متعلق ہے لہٰذا اس کو معمولاً اسی سلسلہ میں خرچ بھی کیا جاتا ہے، لیکن خمس ایک ایسا ٹیکس ہے جو اسلامی حکومت سے متعلق ہے یعنی اسلامی حکومت کے عہدہ داروں اور حکومتی ملازمین اس سے فیضیاب ہوتے ہیں۔
زمرہ جات: مذہبی اصطلاحات اسلامی معاشیات

قس انگلیسی


Khums (Arabic: خمس‎ Arabic pronunciation: [xums]) is the Arabic word for One Fifth (1/5). According to Shia Islamic legal terminology, it means "one-fifth of certain items which a person acquires as wealth, and which must be paid as an Islamic tax"[1].
Khums is paid on all items regarded as ghanima, or "spoils of war" and is referred to in the Quran in the sura Al-Anfal ("Spoils"). There is disagreement within Islam about what constitutes ghanima, and thus how far-reaching khums should be. (see below). In the Shia tradition, ghanima is defined as all the profit, or net income in a solar year. In the Sunni tradition for khums, "ghanima" is defined as the spoils of war.
While the concept of Zakat, an obligatory giving of alms, is observed throughout Islam, and is one of the Five Pillars of the faith, the nature of the tax varies considerably between various Islamic traditions. In Sunni tradition, Khums involves a one-fifth payment of only spoils of war. Sunnis pay Zakat, which involves a one-fortieth taxation of total wealth ( and is more akin to a property tax).
In Shia tradition, Khums, involves an annual taxation of one-fifth of all gain, and can be compared to a tithe, or an income tax. Shias pay Zakat, but their definition only applies to cattle (camels, cows, sheep, and goats), silver, gold, dates, raisins, wheat, and barley.
Contents [show]
[edit]History of Khums

The history of khums is perhaps one of the most interesting stories in Islam.
Khums is one of those things which were introduced by Abdul Muttalib the grandfather of the Islamic prophet Mohamed, and it continued in Islam when it was revealed in Quran. Acting upon a command of God given to him in his dream, when Abdul Muttalib rediscovered the well of Zamzam, he found in it many valuable things that were buried in it very remote past by the Ismailites when they feared that their enemies would usurp them. When Abdul Muttalib found that buried treasure, he gave away one fifth ( literally khums ) in the way of God and kept the remaining four fifth to himself.
Then it became a custom in his family to and after the Hijrah of Mohamed the same system was incorporated in Islam. Thus the first khums was not given from the spoils of war, but from a buried treasure.
[edit]Khums

Khums, in the Shia tradition, is applied to the business profit, or surplus, of a business income. It is payable at the beginning of the financial year, though this is regarded as being the time at which the amount becomes clear. The surplus is defined as that amount which is net income of a business, after deducting the annual cost from the gross income. Income includes all earnings, wages, dividend, and, in the eyes of most jurists, includes gifts, prizes, legacies also. However it does not include dowries, or inheritances from immediate family. Annual expenses, which are deducted from income in order to calculate the surplus, would include household expenses, marriage and medical expenses, debts, and in the case of businesses, wages of employees, legal costs, and mandatory payments. Expenses are expected to be reasonable; a person who might reasonably expect to have half his income as surplus, but has less due to profligacy, would still be obliged to pay Khums on the half he is reasonably expected to have. On the other hand, a person who is frugal, and has a larger surplus would be expected to pay Khums on the entire surplus.[2]
[edit]Ghanima

The Items eligible for khums are referred to as Ghanima →"الْغَنیمَة" in the Quran. The Arabic word ghanima has three meanings:
"spoils of war" or "war booty"
gain or profit
Livestock, in common usage usually sheep
However one hadith (Imams of Ahlu’l-bayt) lists seven items regarded as ghanima:
the profit or the surplus of the income.
the legitimate wealth which is mixed with some illegitimate wealth.
mines and minerals.
the precious stones obtained from sea by diving.
treasures.
the land which an unbeliever buys from a Muslim.
the spoils of war.
Sunnis confine the term to cover only
“whatever of a thing you acquire as spoils of war”.
[edit]Interpretations of the verse regarding Ghanima

[edit]Taken in context
If read in context, "Khums" should only be paid on war booty. The ruling appears in The Qur'an 008:041. Chapter 8 of the Qur'an (Al-Anfal - "spoils of war, booty") begins with the following verse:
Verse 001:
YUSUFALI: They ask thee concerning (things taken as) spoils of war. Say: "(such) spoils are at the disposal of Allah and the Messenger: So fear Allah, and keep straight the relations between yourselves: Obey Allah and His Messenger, if ye do believe."
The chapter continues to enlighten the reader on how to address various types of situations in the battle-field (as well as lessons to be learnt). The definition of a true believer is given at the beginning. Many of the verses are giving the believers courage (as at the beginning some were afraid), including those verses explaining the favours of Allah on the believers and the reality of the unbelievers. At the same time some are warning the believers from committing evils. Every verse is relevant to the battle-field, and continues to be.
Verse 041:
YUSUFALI: "And know that out of all the booty that ye may acquire (in war), a fifth share is assigned to Allah,- and to the Messenger, and to near relatives, orphans, the needy, and the wayfarer,- if ye do believe in Allah and in the revelation We sent down to Our servant on the Day of Testing,- the Day of the meeting of the two forces. For Allah hath power over all things."
Notes:
For the actual script please see Quran - Chapter Al-Anfal
The quotations are in the form: verse number(s): summary of verse(s).
Occasionally the entire verse is given because a summary would be just as long.
[edit]Taken in the literal sense
Some Muslims, typically those who are referred to as Shia, hold the view that since the word Ghanima is used, it therefore implies that the one-fifth tax of Khums also applies wherever gain or profit is involved. "Ghanima" has two meanings as mentioned above; the second meaning is illustrated by the common use of the Islamic banking term "al-ghunm bil-ghurm" meaning "gains accompany liability for loss or risk"[3][4]
Also in a famous supplication, the supplication after the noon prayer, the person asks God to bestow on him His favors. One of those favors which the person asks is the benefit or gain from every act of righteousness; the word used here is "al-ghanima." →"وَالْغَنیمَةَ مِنْ کُلِّ بِر"[5] This is in accordance with the second meaning of the word.
[edit]The Sunni View
Sunnis that follow one of the four Sunni Schools of Law (Hanafi • Shafi`i • Maliki • Hanbali) for the most part consider Khums to be something that exists, and do not consider it as an innovation. Followers of a contemporary Islamic movement -- Salafism, the adherents of which claim to adhere to the path of the 'as-Salaf aṣ-Ṣāliḥ' (righteous predecessors) consider the payment of Khums to be an innovation—a bid'ah.
The adherents of this movement (sometimes referred to as Salafis) consider it as such, because they find no evidence for its establishment in any of the four major Sunni sources of jurisprudence (Qur'an (the central religious text of Islam) • Sunnah (the observed ways of living and sayings of Muhammad) • Ijma' (consensus of the community of Muslims) • Qiyas (process of analogical reasoning from a known injunction (nass) to a new injunction)).
An example of Khums seen in the Shafi`i school of law is the "Zakat on Treasure Troves". The 1991 English Translation of Umdat al-Salik wa Uddat al-Nasik (Reliance of the Traveller and the Tools of the Worshipper) has this text as the translation in the section H6.2 (ZAKAT ON TREASURE TROVES):
"An immediate zakat of 20 percent is due when one finds a treasure trove that was buried in pre-Islamic times (N: or by non-Muslims, ancient or modern) if it amounts to the zakat minimum (def: h4.2) and the land is not owned. If such a treasure if found on owned land, it belongs to the owner of the land. If found in a mosque or street, or if it was buried in Islamic times, it is considered as a lost and found article (def: k27)."
As for the strict understanding, that Khums is only applicable on Ghanayam (property, movable and immovable,) surrendered by the enemy in any battle or as a result of actual warfare, this is the opinion of only some Sunnis. (For this point one can refer to the quote above, or potentially consult the meaning of ghanimat: tafsir al manar; tafsir qartabi (Volume 4, Page 2840); tafsir razi (Volume 15, Page 164).) The other opinion is illustrated by the addition of the comment "(in war)" by Abdullah Yusuf Ali in his translation of the meaning of the Holy Qur'an, for verse 41 of Surah al-Anfaal (8):
"And know that out of all the booty that ye may acquire (in war), a fifth share is assigned to Allah,- and to the Messenger, and to near relatives, orphans, the needy, and the wayfarer,- if ye do believe in Allah and in the revelation We sent down to Our servant on the Day of Testing,- the Day of the meeting of the two forces. For Allah hath power over all things."
The significance of the brackets around the words "in war" is to show that they are an addition to the original text. This is done to highlight that this verse came down about the "Day of Testing" -- the day of the Battle of Badr. This for some Sunnis implies that Khums is only applicable on the spoils of war. With regard to "The Spoils of Battle" this topic is discussed under section O10.0, under the chapter of the same name. This understanding of Khums is mentioned in section O10.4, under the title of "Dividing the First Fifth Taken (Khums)".
[edit]References

^ Khums (The Islamic Tax)
^ Khums (The Islamic Tax) by Syed Muhammad Rizvi
^ Glossary of Islamic Banking Terms
^ ...Challenges Facing Islamic Banking by Ibrahim F I Shihata
^ The Keys to Paradise, chapter 1, section 2 title "special prayers"
[edit]External links

Khums (The Islamic Tax) by Syed Muhammad Rizvi
Chapter on Khums from Islamic Laws by Ayatullah Ali al-Sistani
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)

Submit ratings
Categories: Shi'a IslamZakat
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
خمس . [ خ َ ] (ع عدد، ص ، اِ) مؤنث خمسة یعنی پنج . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). یقال : خمس نسوة. توضیح ...
خمس . [ خ َ ] (ع مص ) گرفتن پنج یک مال کسی . || جزو گروهی درآمدن و آن را پنج کردن .(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خمس . [ خ ِ ] (ع اِ) نوعی از آب دادن شتر؛ یعنی سه روز شتران را چرانیدن و روز چهارم آب دادن . || نوعی از برد. || تب نوبه ای که یک روز...
خمس . [ خ ُ ] (ع اِ) پنج یک . (ناظم الاطباء). یک پنجم . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، اَخماس . || (اصطلاح فقه ) بدان که در هفت چیز به مذهب حضرت...
خمس . [ خ ُ م ُ ] (ع اِ) خُمْس . پنج یک . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) : فَاَن َّ ﷲ خمسه . (قرآن 41/8).
خمس . [ خ َ م َ ] (اِ) مربا که از انگور کنند در گیلان . (یادداشت بخط مؤلف ).
خمس . [ خ ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود بخش شهرستان هروآباد و دارای 2894 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرختی . شغ...
تب خمس . [ ت َ ب ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمی خمس : و بترین تب ها که با این تب [سل ] آمیخته گردد تب خمس است ، پس ربع، پس شطرالغب ،...
خمس آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنگاور بخش شهرستان کرمانشاهان . دارای 410 تن سکنه . آب آن از قنات ، محصول آن غلات آبی و دیمی ...
خمس عشرة. [خ َ س َ ع َ ش َ رَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) پانزده . پنجده . (یادداشت بخط مؤلف ). اگر معدود مؤنث باشد خمس بدون «تاء» و عش...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.