اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خنجه

نویسه گردانی: ḴNJH
خنجه . [ خ َ ج َ / ج ِ ] (اِ) تمر هندی . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به تمر هندی شود :
کفش صندول و مهبل ... زنش
هردو گوژند و هر دو ناهموار
هیچ کس را گناه نیست درین
که برد جمله را همی از کار
این یکی را بخنجه و خفتن
وآن دگررا بلنجه و رفتار.

لبیبی .


گر خنجه کند عذرا بر مامچه لم .

عسجدی (از فرهنگ اسدی چاپی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
خنجه . [ خ َ / خ ُ ج َ / ج ِ ] (اِ) آوازی که هنگام مجامعت بخصوص نزدیک به انزال از بینی آدمی برمی آید و خنج خنج نیز گویند. (ناظم الاطباء) (...
خنجه. [ خ َ / خ ُ ج َ / ج ِ ] (اِ) آوازی که هنگام مجامعت بخصوص نزدیک به انزال از بینی آدمی برمی آید و خنج خنج نیز گویند. (ناظم الاطباء) (آنندراج). گر ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.