خو
نویسه گردانی:
ḴW
خو. [ خ َوو ] (ع اِ) گرسنگی . || وادی فراخ . || نهر عریض . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بی خوکردن . [ خ َ / خُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) وجین کردن و علفهای هرزه را کندن و از بین بردن : بپیوندم و باغ بی خو کنم سخنهای شاهنشهان نو کنم...
چشمه گل خو. [ چ َ م َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند که در 38 هزارگزی شمال باختری قاین واقع است . کوهستان...
خو باز کردن .[ ک َ رَ ] (مص مرکب ) ترک عادت کردن . (ناظم الاطباء).ترک اعتیاد کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : نزاری و خو باز کردن ز می چه تزویر ...