خوانی
نویسه گردانی:
ḴWANY
خوانی . [ خوا / خا ] (حامص ) عمل خواندن . (یادداشت بخط مؤلف ). مزید مؤخر است .
- دعاخوانی ؛ عمل خواندن دعا.
- روضه خوانی ؛ عمل روضه خواندن .
- ریزه خوانی ؛ کنایه از ایراد گرفتن . لغز گفتن . مسائل کوچک را مورد توجه قرار دادن و بر آن عیب گرفتن .
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
خانی . (حامص ) خان بودن ، رئیس قبیله و ایل بودن ، مقام خان داشتن : از آنسو مر اوراست تا غرب شاهی وزین سو مر او راست تا شرق خانی . فرخی .ام...
خانی . ۞ (اِخ ) نام همای دختر دارا ۞ باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) ۞ .
خانی . (اِخ ) نام یکی از نویسندگان عرب است و او راست : هدایة المرتاب فی فضائل الاصحاب . این کتاب در سال 1292 هَ .ق . چاپ شد. (معجم المطبو...
خانی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کاکی بخش خورموج شهرستان بوشهر، واقع در 30هزارگزی جنوب خاوری خورموج و 1500 گزی جنوب رودمند.36 تن سک...
خانی . (اِخ ) عبدالمجیدبن محمدبن محمد خانی دمشقی شافعی (1263 - 1318 هَ .ق .). یکی از ادباء متأخر عرب است که بتاریخ و فقه پرداخت و شعر سرو...
خانی . (اِخ )قاسم . رجوع به «قاسم الخانی » در این لغت نامه شود.
خانی من . [ م َ ] (اِخ )دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 54 هزارگزی شمال خاوری اردکان و کنار راه فرعی پل خان ...
خان خانی . (حامص مرکب ) ملوک الطوایفی . رجوع به ملوک الطوایفی شود. || هرج و مرج .
فرخ خانی . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. ناحیه ای است واقعدر دشت ، سردسیر و دارای 134 تن سکنه است...
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 22000گزی جنوب خاوری قروه و 9000گزی شوسه ٔ قروه به ...