اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دارة

نویسه گردانی: DʼR
دارة. [ رَ ] (اِخ ) شهری است از توابع خابور (در بین النهرین ). (معجم البلدان ). || نام موضعی است و در شعر طرماح آمده است . (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
دارة واسط. [رَ ت ُ س ِ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
دارة جودات . [ رَ ت ُ ج َ ] (اِخ ) شاعری بنام جمیع از آن نام برده است . (معجم البلدان ).
دارة عوارم . [ رَ ت ُ ع َ رِ ] (اِخ )یکی از سه داره ٔ دارات الحمی است . (معجم البلدان ).
دارة مأسل . [ رَ ت ُ م َءْ س ِ ] (اِخ ) نام جایی در دیار بنی عقیل است . (معجم البلدان ). رجوع به دارةباسل شود.
دارة موضوع . [ رَ ت ُ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
دارة ملحوب . [ رَ ت ُ م َ ] (اِخ ) نام جایی است . (معجم البلدان ).
دارة یمعون . [ رَ ت ُ ی َ ] (اِخ ) نام جایی است . (معجم البلدان ).
دارة بدوتین . [ رَ ت ُ ب َدْ وَ ت َ ] (اِخ ) موضعی است از آن ربیعةبن عقیل . و بدوتین یا بدوتان دوپشته است و در وسط آن دو آبی جاری است . (مع...
داره . [ رَ / رِ ] (اِ) وظیفه و راتب . (برهان ). || مخفف دائره . (برهان ).
داره . [ رِ ] (اِخ ) موافق نوشته ٔ موسی خورنی مورخ ارمنی اسم نهمین پادشاه اشکانی یعنی همان کسی است که ما بعنوان بلاش اول میشناسیم . ر...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.