دارة
نویسه گردانی:
DʼR
دارة. [ رَ ] (اِخ ) شهری است از توابع خابور (در بین النهرین ). (معجم البلدان ). || نام موضعی است و در شعر طرماح آمده است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
[ ر ِ ]داس درو که تیغه آن کشیده و نوک تیز و برخی از اقسام آن دارای دندانه های ریز است. نوع بلند آن را کشاورزان برای کوتاه کردن علفزار به کار می ب...
دعرة. [ دَ رَ ] (ع اِمص ) به معانی دَعَرة است . (از منتهی الارب ). رجوع به دعرة شود. || عیب . (ذیل اقرب الموارد از لسان ).
دعرة. [ دَ ع َ رَ ] (ع اِمص ) تباهی . (منتهی الارب ). || فسق . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). || پلیدی . (منتهی الارب ). خبث . (ازذیل...
دعرة. [ دَ ع ِ رَ ] (ع اِمص ) به معانی دَعارة است .(از اقرب الموارد). رجوع به دَعارة و دَعَرة شود.
دعرة. [ دُ رَ ] (ع اِ) واحد دُعر. یکی دُعر. (از اقرب الموارد). رجوع به دُعر شود.
دعرة. [ دُ ع َرَ ] (ع ص ) شخص خائن که یاران خود را عیب کند. (از اقرب الموارد از لسان ). دُعَر. و رجوع به دعر شود.
نگه داره . [ ن ِ گ َه ْ رَ / رِ ] (نف مرکب ) مخفف نگاه دارنده و نگه دارنده . (برهان قاطع) (آنندراج ). حافظ. مستحفظ. (ناظم الاطباء). به این معنی...
داره کره . [ رِ ک ُرْ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، در 23هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 15هزارگزی خاور راه ش...
چش داره کا. (مازنی )، برابر قایم باشک بازی و یا "چشم گیرک" (فارسی -افغانستان ) است .
مرغ یک پا داره. (ضرب المثل) شکل محاوره ای ضرب المثل «مرغ یک پا دارد»: تعبیری مثلی، سخت مصر در گفتۀ خویش. عقیدت دیگر نکنم. رای نگردانم. (منبع: امثال و ...