اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دان

نویسه گردانی: DʼN
دان . (اِخ ) اسم شهری که تفصیل بنای آن ذیل ماده ٔ قبل مذکور گردید موقعش در طرف شمالی زمین بنی اسرائیل در قسمت نفتالی در دامنه ٔ کوه حرمون نزدیک به تل القاضی میباشد پادشاه آشوریه به این شهر دست یافت (اول پادشاهان 15: 20) یربعام نیز گوساله ٔ زرین رادر آن برپا نموده . (اول پادشاهان 10:29) (عاموس 8:14) عبادت بت را رواج داده در حالیکه قبل از یربعام هم بدان مشغول بودند (داوران 18:17-17؛ و 24-31) و ازقرار معلوم دائره ٔ تجارتش وسیع بوده و بواسطه ٔ اینکه بر حدود واقع بود انبیاء در نبوات خود بدان اشاره فرموده اند. (ارمیا 4:5 و 8:16) (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
دعن . [ دَ ] (ع اِ) برگهای خرما که بعضی را با بعضی به رسنی از پوست خرما بافته برآن خرما گسترند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
دعن . [ دَ ع ِ ] (ع ص ، اِ) بدخو و بدغذا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
دعن . [ دِ ع َن ن ] (ع ص ) بی باک . (آنندراج ). ماجن . (اقرب الموارد). || (منتهی الارب ). ج ، دِعنّة. (اقرب الموارد). (اِ مص ) بی باکی .
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ صفحه ۱۷ از ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.