اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داود

نویسه گردانی: DʼWD
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن یزید (بنا بگفته ٔ ابن اثیر در الکامل ) یا ابن بشرمهلبی (بگفته ٔ تاریخ سیستان ) از بزرگان اوایل عهد عباسی است . در تاریخ سیستان آمده است که داود بشرالمهلبی از بزرگان بود و هارون الرشید سیستان او را داد و او براه خراسان به سیستان آمد و روز پنجشنبه یازده روز رفته از ربیعالاول سال 176 هَ . ق . بشهر (شهر زرنگ ) داخل شد و روزگاری آنجا بود و با حصین خارجی جنگ کرد و او را بکشت و در آن عمل و شغل بود تا خراسان و سیستان از طرف رشید به فضل بن یحیی تفویض گردید و فضل ، یزیدبن جریر را از جانب خود به سیستان فرستاد. (تاریخ سیستان ص 153 و 154).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان الصانع البصری . مکنی به ابوسلیمان تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان بن داود مکنی به ابوسلیمان وکیل القضاة. محدث است و از حاجب و احمدبن موسی انصاری و غیره روایت حدیث دارد. (ذ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان بن داود اصفهانی مکنی به ابوسلیمان محدث است . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 313).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان بن قتلمش بن اسرائیل بن سلجوق . وی بفرمان ملکشاه حکومت روم یافت و تا زمان غازان خان پادشاهی آنجا در خاندان ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان مالکی مکنی به ابی الجواد متوفی به سال 863 هَ . ق . او راست : شرح بر المجموع فی علم الفرائض شیخ ابی عبداﷲ ش...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سوار. ابوحمزه . تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن شبیب . مکنی به ابوسلیمان . تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن صالح . تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن طلحةبن هرم . و طلحه قاضی مدینه بود بروزگار سلیمان بن عبدالملک خلیفه ٔ اموی . و او را با خالدبن عبداﷲ قسری داستانی است ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن طهمان البیهقی . از فحول علماء و شعراء و کاتب نصربن سیار بوده است اما نهانی با یحیی بن زیدبن زین العابدین براه اخلاص...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۲۵ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.