دح
نویسه گردانی:
DḤ
دح . [ دَح ح ] (ع مص ) پهن کردن چیزی در زمین .(منتهی الارب ). چیزی در زیر خاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن با زن . گرد آمدن با زن .(از منتهی الارب ). || گردنی زدن . (منتهی الارب ). قفا زدن . || یقال دحاً محاً؛ ای دعها معها. (منتهی الارب ). || دح الطعام بطنه ؛ ملأه حتی یسترسل الی اسفل . (از اقرب الموارد). || دح فی الثری بیتاً؛ وسعه . (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۷۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
ده نورمحمدخان . [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در هفت هزارگزی شمال ده دوست محمد و نزدیک مرز اف...
ده نوباوریان . [ دِه ْ ن َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خواجه ٔ بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. واقع در 28هزارگزی شمال فیروزآباد. سکنه ٔ آن 25...
ده نوآورزمان . [ دِه ْ ن ُ وَ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آورزمان شهرستان ملایر. واقع در 28هزارگزی باختر شهر ملایر. سکنه ٔ آن 688 تن . آب آ...
ده محمدخوشداد. [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ خُش ْ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان بخش پشت آب شهرستان زابل . واقع در 9هزارگزی شمال بنجار. سکنه ٔ آن 320 ت...
ده نومحمدآباد. [ دِه ْ ن َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمسیر شهرستان 0 اردستان . واقع در 33هزارگزی شمال اردستان دارای 187 تن سک...
ده نوصالح آباد. [ دِه ْ ن َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رگیان بخش فهرج شهرستان بم . واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری فهرج . دارای 259 تن ...
ده نوعلی آباد. [ دِه ْ ن َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر. واقع در 33هزارگزی شمال باختری شهرملایر. سکنه ٔ آن 1157 تن . آب ...
ده مشهدی محمد. [ دِه ْ م َ هََ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است ازبخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 12هزارگزی جنوب ده دوست محمد با 150 تن ...
ده شاه پایین . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران . واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری علیشاه عوض . سکنه ٔ آن 196 تن . آب آن از...
ده فیروزه وند. [ دِه ْ زِ وَ ] (اِخ )دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در6هزارگزی شمال نورآباد. دارای 360تن سکنه ...