در. [ دَرر ] (ع  اِ)خون .  ||  شیر.  ||  بسیاری  شیر.  ||   غنیمت .  ||  خوبی . نیکویی . (منتهی  الارب ). نیکی . خیر. کارنیکو. (آنندراج ). و از اینجا گویند: ﷲ درک ؛ یعنی  خدای  راست  خوبی  و نیکویی  تو، نیکیت  فزون ، خدایت  نیکی  دهاد. و ﷲ دره ، ای  عمله  و خیره ؛ خدای  راست  خیر و نیکوی  او. و کذا در مدح : ﷲ درک  من  رجل . و در ذم : لا در دره ؛ ای  لا کثر خیره . و نیز ﷲ درکم ؛ خیر باد شما را. و نیز گویند ﷲ در قائل ؛ نیک  باد گوینده  را. خدا گوینده  را نیکی  دهاد 
: هر نکته ای  که گفتم  در وصف  آن  شمایل 
هر کس  شنید گفت  اﷲ در قائل .
حافظ.