اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دربا

نویسه گردانی: DRBA
دربا. [ دَ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) دربای . دروایست و ضروری و مایحتاج . (برهان ). چیزی را گویند که به آن احتیاج باشد وآنرا دربایست نیز گویند. (جهانگیری ). ضروریات . لوازم . ناگزیر. ناگذران . بایسته . و رجوع به دربای شود.
- درباتر؛ لازم تر. الزم . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
دربا. [ دُ رُب ْ با ] (اِخ ) ناحیه ای است در سواد عراق در شرق بغداد و نزدیک آن . (از معجم البلدان ). و رجوع به درتا و درنا شود.
درباء. [ دَ ] (ع مص ) افگندن چیزی را و پرتاب کردن .(از ناظم الاطباء). دَربَاءَة. رجوع به درباءة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.