گفتگو درباره واژه گزارش تخلف درزن نویسه گردانی: DRZN درزن .[ دَ زَ ] (اِ) ۞ دوازده عدد از چیزی . (یادداشت مرحوم دهخدا). در تداول امروز عرب زبانان نیز بهمین معنی بکار رود. دوجین . دوزن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی درزن درزن . [ دَ زَ ] (نف مرکب ) درزننده . زننده ٔ در. کسی که حلقه بر در زند. (برهان ). آنکه در زند. کوبنده ٔ در. دق الباب کننده . درزن درزن . [ دَ زَ ] (اِ) سوزن . (برهان ). ابرة. در اصل درززن بود به معنی درزبند به دو زای معجمه ، یک زای معجمه حذف کردند. (از غیاث ) (آنندراج ) ... درزن در گیلکی شرق گیلان و لهجه مناطق کوهپایه نشین و گالش ها به معنی سوزن میباشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود