اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دژ

نویسه گردانی:
دژ. [ دُ ] (ص ، پیشوند) ۞ زشت و بد. (انجمن آرا) (آنندراج ). بدکار.بدعمل . (ناظم الاطباء). دش . بد. سخت . زشت . اهل شر. ضد. خلاف . مزید مقدم است و معنی زشت و بد به کلمه دهد چون : دژآباد، دژآهنگ ، دژاگام ، دژاگامه ، دژآگاه ، دژآگه ، دژآلود، دژانگاه ، دژبر، دژبراز، دژبرام ، دژبرو، دژپسند، دژخدای ، دژخم ، دژخی ، دژخیم ، دژکام ، دژکامه ، دژگوار، دژگوارد، دژم . || خشمگین . غضبناک .
- دژ ماندن ؛ خشمگین و آشفته ماندن : همچنانکه عاشقان سرمست شوند از حقایق آن جهانی برافروزندو دژ بمانند بی یافت آن راه ... (معارف بهاء ولد ص 236).
|| (اِ) بدعملی . || شمار و عدد. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
گنگ دژ. [ گ َ دِ ] (اِخ ) نام قلعه ای است که ضحاک در شهر بابل ساخته بود. (برهان ). و ضحاک در آنجا [بابل ] قلعه ای ساخته بود، آن را گنگ دز ...
کنگ دژ. [ ک َ دِ ] (اِخ ) رجوع به گنگ دژ شود.
کهن دژ. [ ک ُ هََ / هَُ دِ ] (اِ مرکب ) به معنی شهر و قلعه ٔ کهن است ، قهندز و قندز معرب و مخفف آن و در هرولایت بالنسبه قلعه ای قدیم بوده و ...
کهن دژ. [ ک ُ هََ / هَُ دِ ] (اِخ ) نام چند قلعه و شهر قدیم از جمله نیشابور. (فرهنگ فارسی معین ).
کهن دژ. [ ک ُ هََ / هَُ دِ ] (اِخ ) قریه ای است در 127 هزارگزی تهران میان زیاران و قزوین و آنجا ایستگاه راه آهن است . (از یادداشت به خط مرح...
نام قلعه ای در بابل (سرزمین جاوید ج2ص1063)
(کسل نات) با فتحه روی کاف ـ مهره ای که مانند برج ها و قلعه ها دارای کنگره هایی ست
پلنگ دژ. [ پ َ ل َ دِ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های سقز کردستان که پیشتر عرب لنگ نامیده میشد. (از مجموعه ٔ لغات فرهنگستان ).
پهلوی دژ. [ پ َ ل َ دِ ] (اِخ ) دهی مرکز دهستان پهلوی دژ بخش بانه ٔ شهرستان سقز، واقع در 21 هزارگزی جنوب خاوری بانه و 3 هزارگزی عباس آباد و ...
پهلوی دژ. [ پ َ ل َ دِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔبخش بانه ٔ شهرستان سقز. این دهستان در جنوب باختری بخش واقع شده و محدود است ا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.