اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دعار

نویسه گردانی: DʽAR
دعار. [ دُع ْ عا ] (ع ص ) ج ِ داعر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به داعر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دعار. [ دَع ْ عا ] (ع ص ) مفسد. ج ، دعارون . (ذیل اقرب الموارد از لسان ). و رجوع به دعارة شود.
داعر. [ ع ِ ] (ع ص ) گشنی نجیب است و بسیار نتاج . || هو خبیث ٌ داعر؛ یعنی پلید تباهکار است . (منتهی الارب ). پلید و تباهکار. (مهذب الاسماء). ...
داعر. [ ع ِ ] (اِخ ) نام پسر حماس که پدر قبیله ای است از بنی حارث بن کعب . (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.