اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دعوی

نویسه گردانی: DʽWY
دعوی .[ دَع ْ وا ] (ع مص ) مصدر دُعاء است در تمام معانی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به دعاء (در معنی مصدری ) شود. خواندن . خواستن : فما کان دعواهم اًذ جأهم بأسنا اًلا أن قالوا اًنا کنا ظالمین . (قرآن 5/7)؛ پس چون عذاب ما بر آنها آمد درخواستشان نبود مگر آنکه گفتند ما ستمکار بودیم . دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعواهم أن الحمد ﷲ رب العالمین . (قرآن 10/10)؛ خواندنشان در آنجا [ در بهشت ] سبحانک اللهم است و درودشان در آنجا سلام است و آخرین خواندنشان الحمد ﷲ رب العالمین است . فمازالت تلک دعواهم حتی جعلناهم حصیداً خامدین . (قرآن 15/21)؛ پس پیوسته آن ندا و خواندنشان بود تا آنان را درویده بمرگ و فرومردگان قرار دادیم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
داوی . [ وی ی ] (ع اِ) آن شیرکه بر سر آن پوستکی تنک بسته بود. (مهذب الاسماء).
داوی . (اِخ ) ۞ شیمیست مشهور انگلیسی بسال 1778 متولد شده و به سال 1829 م . درگذشته است و در شیمی کشفیاتی دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
داوی . (اِخ ) نام موضعی است در شمال شازری به جنوب شرقی خیوه .
داوی رومی . [ ] (اِ) هوفاریقون است رجوع به هوفاریقون شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.