اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوزا

نویسه گردانی: DWZʼ
دوزا. [ دُ ] (نف مرکب ) دوزای . کسی که دوبچه با هم بزاید. که بچه ٔ توأم بزاید. که دو بچه از یک شکم زاید. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به دوزای شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دوزا. (نف ) صفت دائمی از دوزیدن . (دوختن ) کسی که دوزد. دوزنده ؛ درا و دوزا. (یادداشت مؤلف ) : ...ای دلبر درّا دوزانیک می بری و خوش می دوزی ...
درا و دوزا. [ دَرْ را / دِرْ را وُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) راتق و فاتق . که بدرد و بدوزد. بدر و بدوز. درنده و دوزنده . کسی که در جنگ و آشتی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
دویدن _ دوام آوردن _ ادامه دادن _ زنده مانده _ زندگی کردن « دلخوش بودن_ دلبستگی و... آهوی کوهی چگونه در دشت «دوذا» او ندارد یار ؛ بی یار چگونه «بوذا» ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.