دوم
نویسه گردانی:
DWM
دوم . [ دَ ] (ع مص ) دوام . همیشگی . پیوستگی . پیوسته بودن . دایمی بودن . همواره بودن . (یادداشت مؤلف ). همیشه بودن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 49). (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). همیشگی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آرام گرفتن جوشش دیگ و ساکن شدن آن . (ناظم الاطباء). || آرام گرفتن . || ساکن شدن . || اقامت نمودن به جایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پی هم باریدن باران . (ناظم الاطباء). ماذلت السماء دوماً دوماً یا دیماً دیماً؛ یعنی پیوسته بارنده است . (منتهی الارب ). || پر گردیدن دلو. || مبتلا به علت دوام گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به دوام شود.
واژه های همانند
۱۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۲ ثانیه
تئودبرت دوم . [ ت ِ ءُ دِ ب ِ ت ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ۞ پادشاه «استرازی » است که بسال 586 م . متولد شد و در سال 596 م . بجای پدر خود «شیلدبرت » ...
علی بای دوم . [ ع َ ی ِ دُ وُ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمودبن محمدرشید، مکنّی به ابوالحسن . بای (امیر) تونس . وی در سال 1233 هَ .ق . در تونس متو...
غارخسرو دوم . [ رِ خ ُ رَ / رُ وِ دُوْ وُ ] (اِخ ) در کتاب ایران در زمان ساسانیان تألیف پروفسور کریستن سن ترجمه ٔ رشید یاسمی آمده است : در کن...
ناپلئون دوم . [ پ ُ ل ِ ءُ ن ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ۞ فرزندناپلئون اول و مادرش ماری لوئیز است . در قصر تویلری بدنیا آمده و از زمان کودکی پادشاه ...
دوم واژه ای پارسی و شخص و مفرد عربی است؛ و پارسی جایگزین، این است: دوم یانس ایواگ dovvom yâns ïvâg (یانس: شخص. «اوستایی» + ایواگ: مفرد. از پارتی evag)...
کنستانت دوم . [ ک ُ ت ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ۞ (630-668 م ) امپراطور روم شرقی از 641 تا 668 م . (از لاروس ).
کنستانس دوم . [ ک ُ س ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) پسر کنستانتین اول (317 - 361 م .). وی از سال 351تا 361 امپراطور روم بود و مانند پدرش مسیحیت را درروم ...
کالیکست دوم . [ ت ِ دُوْ وُ ](اِخ ) سن . پاپ کلیسای کاتولیک از 1119 تا 1124 م .
قسطنطین دوم . [ ق ُ طَ طی ن ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (337 - 340 م .) یکی از امپراطوران بیزنطی است . (از ذیل المنجد).
پسامتیک دوم . [ پْسا / پ ِ م ِ ک ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) پادشاهی از بیست و ششمین سلسله ٔ فراعنه ٔ مصر. وی از سال 594 تا 589 ق .م . از میلاد فرمانروائی...