اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوم

نویسه گردانی: DWM
دوم . [ دَ ] (ع مص ) دوام . همیشگی . پیوستگی . پیوسته بودن . دایمی بودن . همواره بودن . (یادداشت مؤلف ). همیشه بودن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 49). (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). همیشگی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آرام گرفتن جوشش دیگ و ساکن شدن آن . (ناظم الاطباء). || آرام گرفتن . || ساکن شدن . || اقامت نمودن به جایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پی هم باریدن باران . (ناظم الاطباء). ماذلت السماء دوماً دوماً یا دیماً دیماً؛ یعنی پیوسته بارنده است . (منتهی الارب ). || پر گردیدن دلو. || مبتلا به علت دوام گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به دوام شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
آدم آخر، آدم دوم یا آدم جدید یکی از القابی است که در عهد جدید به عیسی ناصری داده شده‌است. عیسی در عهد جدید دو مرتبه به صراحت با آدم مقایسه شده‌است.[۱]...
شارل امانوئل دوم . [اِ ءِ ل ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ۞ وی از سال 1638 تا 1675 م . دوک ایالت ساووا بود.
ماری استوارت دوم . [ اِ توا ت ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ۞ (1662-1694م .) ملکه ٔ انگلستان و اسکاتلند(از 1689 تا 1694) و دختر ژاک دوم و همسر «گیوم سوم ...
تئودور دوم لاسکاریس . [ ت ِ ءُ دُ رِ دُوْ وُ م ِ ] (اِخ ) ۞ امپراطور «نیسه » یونان و نوه ٔ تئودور اول لاسکاریس و پسر ژان واتاتزس بود (1254-125...
حسین امین الضرب دوم . [ ح ُ س َ ن ِ اَ ن ُ ض ض َ ب ِ دُ و وُ ] (حاج محمد...) ابن حاج محمد حسن اصفهانی امین الضرب بن محمدحسین بن مهدی بن مح...
ماری دوم دو براگانس . [ ی ِ دُوْ وُ دُ ] (اِخ ) ۞ (1819-1853م .) ملکه ٔ پرتقال (1826-1853م .) دختر پیراول امپراتور برزیل و همسر «فردینان دو ساک...
چینش و ویرایش از: sayogine@yahoo.com رباعیاتی که از شاعران دیگر به دیوان خیام راه یافته است: «ا» سلمان ساوجی: آمد سحری ندا ز میخانه ی ما ٭٭٭٭ ...
تشکیلات سازمانی دربار پهلوی دوم اشاره در داخل وزارت دربار سازمان‌هایی وجود داشت که حتی در برخی از امور از خود وزارت دربار و شخص وزیر قدرتمندتر عمل می...
تشکیلات سازمانی دربار پهلوی دوم اشاره در داخل وزارت دربار سازمان‌هایی وجود داشت که حتی در برخی از امور از خود وزارت دربار و شخص وزیر قدرتمندتر عمل می...
دووم . [ دُ / دَ ] (اِ) درخت مقل . (ناظم الاطباء). درختی است که مقل ازرق صمغ آن درخت است . (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به دوم شود.
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.