دیان . [ دَی ْ یا ] (ع ص ) بسیار چیره و غالب . (منتهی الارب ). قهار: واﷲالدیان ؛ هوالقهار. (اساس البلاغة). قهار. (اقرب الموارد). قهر کننده . (غیاث...
دیان . [ دَی ْ یا ] (اِخ ) ابن فطن الحارثی از شرفاء عرب است . (از لسان العرب ).
دیان . (ع مص ) مداینة. پاداش و جزا دادن . (از لسان العرب ).
دیان . (اِخ ) معبد دیانا یا معبد آرتیمس . معبد مشهور دیانا در شهر «افسوس » که یکی از عجایب سبعه محسوب بود. این معبد (در حدود 550 ق . م .) برای آ...
دیان دو پواتیه . [ دُ ی ِ ] (اِخ ) ۞ (از 1499 - 1566 م .) معشوقه ٔ هانری دوم شاه فرانسه که تاآخر عمر هانری در وی نفوذ و با کاترین دومدیسی ...