ذرعة
نویسه گردانی:
ḎRʽ
ذرعة. [ ذَ ع َ ] (اِخ ) ابن کعب (442 - 510 م .).ملقب به ذونواس الحمیری از ملوک یمن در جاهلیت . گویند او همان صاحب الأخدود قرآن کریم است ، وی دین یهودداشت و بدو برداشتند که مردم نجران به دین ترسائی گرائیده اند او بجانب ایشان شد و اخادید را حفر کرد و از آتش بینباشت و سران ترسا را بدانجا گرد کرد و در آتش افکند و مرتدین از دین یهود بسوختند و آنانکه به یهودیت بازگشتند نجات یافتند و نجاشی پادشاه حبشه از این امر آگاهی یافت و وی دین نصرانی داشت ، با سپاه بسیار به صنعا حمله برد و ذونواس در ساحل بحر احمر نزدیک عدن بمقابله ٔ وی شتافت و نجاشی پیروزی یافت . ذونواس از ترس اسارت اسب به دریا راند و غرقه گشت . (الاعلام زرکلی ج 1 ص 312 و 313). و رجوع به ذونواس شود.
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ضراح . [ ض ِ ] (ع مص ) لگد زدن . (منتهی الارب ).
ضراح . [ ض َ ح ِ ] (ع اِ فعل ) اَضرح . دور کن و بینداز. (منتهی الارب ).
ضراح . [ ض ُ ] (اِخ ) خانه ای است در آسمان چهارم . (دهار) (مهذب الاسماء). بیت المعمور که قبله ٔ ملائکه است در آسمان چهارم . (منتخب اللغات ). ...
ضراح . [ ض َرْ را ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ).
جل ذراه . [ ج َل ْ ل َ ذَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) خدای بلندرتبه . رجوع به ذرا شود. (از یادداشت های دهخدا).
ابن زرعه . [ اِ ن ُ زُ ع َ ] (اِخ ) ابوعلی عیسی بن اسحاق بن زرعه بن مرقس بن زرعةبن یوحنا. با ابن الندیم صاحب الفهرست معاصر بوده . او از مبرز...
کرخ زراه . [ ک َ زَ ] (اِ) پیاده که مقابل سوار است . (برهان ) (آنندراج ). کرخ زرده . (صحاح الفرس ). و من گمان میکنم که هر دو مصحف است . (یا...
زراه اکفوده . [ زَ اَ دِ ] (اِخ ) دریای خزر باشد چه اکفوده نام آن دریا است ، همچو دریای عمان و دریای قلزم و امثال آن . (برهان ). دریای اسکون...
ربیعةبن زرعة. [ رَ ع َ ت ِ ن ِ زَ ع َ ] (اِخ ) حضرمی ... از صحابه ٔ حضرت رسول بود و ابوسعیدبن یونس گفته او در فتح جنگ مصر حاضر بود. (از الاصابة...
ابن ابی زرعه ٔ دمشقی . [ اِ ن ُ اَ زُ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) مقتول به سال 300 هَ .ق . شعر او پنجاه ورقه است . (ابن الندیم ).