ذعلوق
نویسه گردانی:
ḎʽLWQ
ذعلوق . [ ذُ ] (ع اِ) تره ای است تیزبوی همچون گندنا. و محمودبن عمر ربنجنی گوید طرخون . || مرغکی است . || نوعی از سماروغ . یعنی قسمی از کماة. || (ص ) کودک چالاک تیزفهم سبک روح . || (صوت ) ذعلوق دهلوق ، کلمه ای است که میش را به دوشیدن خوانند. || گوسفند سبک جثه ٔ تنگ دهان (؟). || (اِخ ) نام شمشیر خالدبن سعیدبن عاص .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زعلوق . [ زُ ] (ع ص ) شادمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شادمان . خرم . (ناظم الاطباء). || (اِ) گیاهی است یا صواب به ذال ...