گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زعلوق نویسه گردانی: ZʽLWQ زعلوق . [ زُ ] (ع ص ) شادمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شادمان . خرم . (ناظم الاطباء). || (اِ) گیاهی است یا صواب به ذال است در هر دو ۞ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی ذعلوق ذعلوق . [ ذُ ] (ع اِ) تره ای است تیزبوی همچون گندنا. و محمودبن عمر ربنجنی گوید طرخون . || مرغکی است . || نوعی از سماروغ . یعنی قسمی از ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود