ذنوب
نویسه گردانی:
ḎNWB
ذنوب . [ ذَ ] (ع اِ) دلو پُر.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ذنوب . [ ذَ ] (ع ص ، اِ) اسب درازدم بسیارموی . سطبردم . سطبردنبال . درازدم . که دم پرموی و سطبر دارد. فرس ذنوب ؛ اسپ خوش دُم . || روز بسیارش...
ذنوب . [ ذَ ] (اِخ ) جایگاهی است در شعر عبیدبن الأبرص و جز آن . و درمعجم البلدان آمده است . نام موضعی است . عبید گوید:اقفر من اهله ملحوب فا...
ذنوب . [ذُ ] (ع اِ) ج ِ ذَنب . گناهان . غفارالذنوب ؛ بخشنده ٔ گناهان . یکی از اسماء صفات خدای تعالی . جج ، ذنوبات .
زنوب . [زِ نُب ْ ] (اِخ ) ۞ ملکه ٔ سوریه (پالمیر) و همسر اذینه ۞ امیر عرب که بر سوریه و قسمت عمده ٔ ایالات رومی آسیای قدامی تسلط داشت و...
زنوب گلاگی . [ زِ ن ُ ب ِ گ ِ ] (اِخ ) ۞ در اصل از بنی سام بود و کتابش ۞ را به زبان سریانی نوشته ولی ارمنی ها او را از نویسندگان ملی خو...