اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذنوب

نویسه گردانی: ḎNWB
ذنوب . [ ذَ ] (ع ص ، اِ) اسب درازدم بسیارموی . سطبردم . سطبردنبال . درازدم . که دم پرموی و سطبر دارد. فرس ذنوب ؛ اسپ خوش دُم . || روز بسیارشرّ. || دلو، یا دلو پرآب ، یا دلوی که در آن آب باشد یا دلوی که آبش قریب پری آن بود. || دلو بزرگ . || دلو یک گوشه . دلو یک دسته . غرب . سجل . || بهره . بهر. حظّ. نصیب . حصّة. بخش .ج ، اَذنِبةَ، ذَنائب ، ذِناب . || گوشت پشت . گوشت پشت مردم . یا گوشت سرین و گوشت سرسرین و آن دواست . || گور. قبر. || نیاوة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ذنوب . [ ذَ ] (ع اِ) دلو پُر.
ذنوب . [ ذَ ] (اِخ ) جایگاهی است در شعر عبیدبن الأبرص و جز آن . و درمعجم البلدان آمده است . نام موضعی است . عبید گوید:اقفر من اهله ملحوب فا...
ذنوب . [ذُ ] (ع اِ) ج ِ ذَنب . گناهان . غفارالذنوب ؛ بخشنده ٔ گناهان . یکی از اسماء صفات خدای تعالی . جج ، ذنوبات .
زنوب . [زِ نُب ْ ] (اِخ ) ۞ ملکه ٔ سوریه (پالمیر) و همسر اذینه ۞ امیر عرب که بر سوریه و قسمت عمده ٔ ایالات رومی آسیای قدامی تسلط داشت و...
زنوب گلاگی . [ زِ ن ُ ب ِ گ ِ ] (اِخ ) ۞ در اصل از بنی سام بود و کتابش ۞ را به زبان سریانی نوشته ولی ارمنی ها او را از نویسندگان ملی خو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.