گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ذوقی نویسه گردانی: ḎWQY ذوقی . [ ذَ ] (اِخ )یکی از قدماء شعراء فارسی معاصر ابوالفتح بستی و طبقه ٔ اوست . رادویانی قطعه ٔ ذیل را از او آورده است .کجا نام اصحاب دانش برندابوالفتح بستی سر دفتر است هر آنکو نیاید بفضلش مقربدانم کی او را سر دف تر است .(ترجمان البلاغه ص 12). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی ذوقی ذوقی . [ ذَ / ذُو قی ی ] (ص نسبی )منسوب بذوق : ۞ رموز علم ادریسی بود ذوقی نه تدریسی چه داند ذوق ابلیسی رموز علم الاسما.قاآنی . ذوقی ذوقی . [ ذَ ] (اِخ ) اردستانی . شاعری از مردم اردستان اومتوطن اصفهان بوده است و در 1054هَ . ق . به اصفهان در گذشته است و وی را دیوانی مرت... بی ذوقی بی ذوقی . [ ذَ / ذُو ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی ذوق .بیمزگی . || بی سلیقگی . (ناظم الاطباء). || عدم قدرت احساس زیبائیها. مقابل باذوقی... خوش ذوقی خوش ذوقی . [ خوَش ْ / خُش ْ ذَ / ذُو ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی خوش ذوق . نیکوذوقی . خوش سلیقگی . مرده ذوقی مرده ذوقی . [ م ُ دَ / دِ ذَ ] (حامص مرکب ) بی ذوقی . مرده ذوق بودن . رجوع به مرده ذوق شود. حکمت ذوقی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. علیرضا ذوقی علیرضا ذوقی . [ ع َ رِ ذَ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد ذوقی ، متخلص به آگاه . رجوع به علیرضا آگاه شود. ذوقی بسطامی ذوقی بسطامی . [ ذَ ی ِ ] (اِخ ) مرحوم رضا قلیخان هدایت در مجمع الفصحاء آرد: نام شریفش میرزا فتح اﷲ و از انجاب و اطیاب طایفه ٔ اعراب بنی عامر... ذوقی کاشانی ذوقی کاشانی . [ ذَ ی ِ ] (اِخ ) امیر محمد امین . وی مبادی علوم در کاشان فرا گرفت و در حکمت از شاگردان ملا میرزاجان شیروانی معاصر شاه طهماسب... ضوقی ضوقی . [ قا ] (ع ن تف ) تأنیث اضیق . (منتهی الارب ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود