راعب
نویسه گردانی:
RʼʽB
راعب . [ ع ِ ] (اِخ ) زمینی است : منها الحمام الراعبی ؛ یعنی نوعی از کبوتر. (از تاج العروس ). (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام زمینی که کبوتر راعبی منسوب بدانجاست . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
راعب . [ ع ِ ] (ع ص ) ترسان . ترسنده . (از المنجد). || آن سیل که وادی برکند. ج ، رواعب . (مهذب الاسماء). سیل راعب ؛ سیلی که بعلت کثرتش هول...
رعاب . [ رَع ْ عا ] (ع ص ) سخن با سجعگوی . (منتهی الارب )(آنندراج ). ۞ آورنده ٔ رَعب . (از اقرب الموارد). و رعب به معنی سخن مسجع است .