رئال
نویسه گردانی:
RʼAL
رئال . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رأل . ستارگان . (آنندراج ) (منتهی الارب ). کواکب . (اقرب الموارد) (از متن اللغة). || ج ِ رأل ، بچه ٔ شترمرغ یا بچه ٔ یکساله ٔ آن . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از متن اللغة).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ام رئال . [ اُم ْ م ِ رِ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (مؤید الفضلاء). در المرصع ام الرئال بمعنی شترمرغ آمده و رئال جمع رأل بمعنی بچه ٔ شترمرغ است ...
ریال . (اسپانیایی ، اِ) ۞ یک نوع پول مسکوک که سابقاً درایران رواج داشته و معادل با یک قران و پنج شاهی بوده چه هر قرانی بیست شاهی ا...
ریال . (ع اِ) آب دهن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ریل شود.
ریال . (ع مص ) آب ریختن از دهن کودک . (ناظم الاطباء).
کامین ریال . (اِخ ) ۞ شهری است در کنار رودخانه ٔ کوچک «زیجه » به اسپانیا. رجوع به صفحه ٔ 94 ج 2 الحلل السندسیه شود.