گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رباح نویسه گردانی: RBAḤ رباح . [ رَ] (اِخ ) از صحابه ٔ رسول و آزادشده ٔ حارث بن مالک انصاری بود که در غزوه ٔ یمامه بشهادت رسید. (از قاموس الاعلام ترکی ) (از الاصابة ج 1 قسم 1) ۞ . و رجوع به رباح (آزادشده ٔ بنی جحجبا) شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی ربعة ربعة. [ رُ ع َ ] (ع مص )خراب شدن و افتادن سقف و دیوار جدید و هرچه تازه برروی هم انبار کرده باشند ناگاه . (لغت محلی شوشتر). ربعة ربعة. [ رَ ع َ ] (اِخ ) حیی است از اسد، و از آن حی است اوس بن عبداﷲ ربعی تابعی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رباءة رباءة. [ رَ ءَ ] (ع اِ) پشته و بلندی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسمر ربعه شخص گندمگونی که متوسط القامه است تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود