ربع
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        RBʽ
    
							
    
								
        ربع. [ رُ ب َ ] (ع  اِ) اول  نتاج  بهاری ، و آخر نتاج  را هُبَع گویند، و منه : ما له  هبع و لا ربع. ج ، رِباع ، اَرباع . (ناظم  الاطباء) (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (از اقرب  الموارد).  ||  چهارچهار. (منتهی  الارب ).  ||  ج ِ رباعی . (ناظم  الاطباء). رجوع  به  رباعی  شود.  ||  ج ِ رُباع . (منتهی  الارب ). رجوع  به  رباع  شود.  ||  رُباع  قرء الاعمش  مثنی  و ثلاث  و ربع علی  ارادة رُباع . (منتهی  الارب ). رجوع  به  رُباع  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ربع. [ رُ ] (ع  اِ)  ۞  چهاریک . (منتهی  الارب ) (ترجمان  جرجانی  ترتیب  عادل بن  علی  ص 51) (ناظم  الاطباء) (دهار). چهاریک  چیزی . (آنندراج ). یک  قس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربع. [ رُ ب ُ ] (ع  اِ) رُبْع. چهاریک . (منتهی  الارب ) (از ناظم  الاطباء). یک چهارم .(از اقرب  الموارد). ج ، اَرباع ، رُبوع . چهاریک  چیزی .(از آنندر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربع. [ رِ ] (ع  اِ) تب  که  یک  روز گیرد و دو روز گذارد. (منتهی  الارب ) (از کشاف  اصطلاحات  الفنون ) (از ناظم  الاطباء). تب  که  یک  روز آید و دو روز...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربع. [رَ ] (ع  مص ) چهاریک ِ مال  ستدن .  ||  (اصطلاح عروض ) آن  است  که  فاعلاتن  را صلم  کنند (که  سبب  را بیندازند و وتد را قطع کنند) آنگاه  آن  را...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربع. [ رَ ] (ع  اِ) سرای . (آنندراج ) (غیاث  اللغات ) (منتخب اللغات ) (مهذب  الاسماء) (دهار) (از شعوری  ج 2 ورق  8) (ناظم  الاطباء). ج ، رِباع ، رُبوع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربع. [ رُ ] (ع  مص ) بازایستادن  و خود را بازکشیدن  از کاری . (منتهی  الارب ) (آنندراج ). بازایستادن . (ناظم  الاطباء) (تاج  المصادر بیهقی ) (مصادرالل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        به معنی حاصل هم به نظر می آید که باشد. مثلا در روزنامه وقایع اتفاقیه شماره ۲۵۴، ۳ ربیع الثانی ۱۲۷۲، ص ۳ می خوانید: دیگر نوشته اند امسال حاصل در آنجا [...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربُع. آلتی است منجمان را از قبیل اسطرلاب که بدان ارتفاع آفتاب گیرند و ساعت و عمل های دیگرمعلوم کنند و آن را ربعی و ربع مجیَّب نیز گویند. (آنندراج ) (ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تب  ربع. [ ت َ ب ِ رِ ] (ترکیب  وصفی ، اِمرکب ) رِبْع. تب  که  یک  روز گیرد و دو روز گذارد. (منتهی  الارب ). تب  چهارم . حمی الرابع :  و بترین تبها که...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربع سیدی . [ رُ ع ِ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) دهی  از بخش  دزفول  شهرستان  دزفول . سکنه  آن  100 تن  از عشایر بختیاری . آب  آن  از رودخانه ٔ دز. محصولات  آن...