ربع
نویسه گردانی:
RBʽ
ربع. [ رُ ب َ ] (ع اِ) اول نتاج بهاری ، و آخر نتاج را هُبَع گویند، و منه : ما له هبع و لا ربع. ج ، رِباع ، اَرباع . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || چهارچهار. (منتهی الارب ). || ج ِ رباعی . (ناظم الاطباء). رجوع به رباعی شود. || ج ِ رُباع . (منتهی الارب ). رجوع به رباع شود. || رُباع قرء الاعمش مثنی و ثلاث و ربع علی ارادة رُباع . (منتهی الارب ). رجوع به رُباع شود.
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
ربا خوردن . [ رِ خوُرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) رباخواری . خوردن پول ربا. استفاده از پول ربا. و رجوع به ربا و رباخوار و رباخواره و رباخور شود.
استخوان ربا. [ اُ ت ُ خوا / خا رُ ] (اِ مرکب ) همای بود. گویند که غذای او استخوان باشد. (جهانگیری ). پرنده ایست که آنرا بعربی همای گویند و غذا...