اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رتم

نویسه گردانی: RTM
رتم . [ رَ ت َ ] (ع اِ) گیاهی باریک و ثمر آن مانند لوبیا و دانه اش مانند عدس است .(ناظم الاطباء). نوعی درخت است ، شکوفه ٔ آن چون خیری و دانه اش همچون عدس . (از اقرب الموارد). گیاهی است کأنه من رقته شبیه بالرتیم ، شکوفه ٔ آن مانند خیری است و ثمر آن مانند عدس ، دو درم از ثمر آن مقیی ٔ است قوی و آشامیدن عصاره ٔ آن بر ناشتا برای اخراج انواع کرم شکم و جنین مرده و ادرار و بول بقوت و عرق النسا نافع و همچنین احتقان بر نقوع آن با آب دریا و فروبردن بیست ویک دانه ٔ آن بر ناشتا انواع دمامیل را نافع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درختی است در بادیه . (مهذب الاسماء) (از نزهةالقلوب ). بلغت عربی نباتیست سفید و سیاه ، و سیاه او را شاخه های زیاد بر زرعی و بی برگ و صلب و مانند ریسمان بر چوبها توان بست و گلش زرد و ثمره اش مثل لوبیا و دانه ٔ او مثل عدس ، و قسم سفید او را ثمره و گل و شاخ مانند قسم سیاه و رنگ شاخه های اوسفید است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به تذکره ٔداود ضریر انطاکی ص 171 و مخزن الادویه و مفردات ابن بیطار شود. طاووسی اسپانیولی . (فرهنگ فارسی معین ). || مأخوذ از تازی بمعنی رشته :
موش در منقار زاغ و چغز هم
در هوا آویخته پا در رتم ۞ .

مولوی .


|| (ع ص ، اِ) توشه دان پر. || راه روشن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کلام پوشیده و خفی که به فهم نیاید، و از آن است حدیث : فی کل شی ٔ صدقة حتی فی بیانک عن الرتم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).سخن پوشیده . (از اقرب الموارد). || نیک شرم و حیا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شرم و حیای تام . (از اقرب الموارد). || عیبی است در یاقوت و آن شوخی باشد مانند گل . (از نخب الذخائر سنجاری ص 7).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رتم . [ رَ ] (ع مص ) شکستن و ریزه و باریک گردانیدن چیزی را، یا خاص است به شکستن بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکستن . (...
رتم . [ رَ ] ۞ (ع اِ) گرهی باشد که در جاهلیت مسافر وقت سفر دو شاخ درخت را بهم می بست وهرگاه از سفر بازمی آمد اگر آن هر دو شاخ به حال می...
رتم . [ رُ ] ۞ (ع اِ) رشته هایی که برای یادآوری چیزی بر انگشت بندند. (از شعوری ج 2 ورق 10). ج ِ رَتْمة. (منتهی الارب ). رجوع به رَتْمه ...
رطم . [ رَ ] (ع مص ) در گل افکندن کسی را. (دهار). در کاری انداختن کسی را که نتوان از آن بیرون شد و در گل افکندن . (منتهی الارب ) (از آنند...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.