اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رش

نویسه گردانی:
رش . [ رَش ش / رَ ] (از ع ، اِ) قطره های ریزه ریزه ٔ آب و یا مایعی دیگر که از ریختن بر زمین در اطراف آن پراکنده می گردند. (ناظم الاطباء) :
گرچه شمسی نه بر، عالم را
ازکف راد تست و ابل و رش .

سوزنی .


به شدم و بهتری نصیب تو بادا
چهره ٔ تو چون گل طری و بر او رش .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
تازه آباد دوله رش . [ زَ دِ دو ل َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ساردل بخش میرانشاه شهرستان سنندج است که در 48هزارگزی جنوب باختری دیواندره و ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.