رش . [ رَش ش
/ رَ ] (از ع ، اِ) قطره های ریزه ریزه ٔ آب و یا مایعی دیگر که از ریختن بر زمین در اطراف آن پراکنده می گردند. (ناظم الاطباء)
: گرچه شمسی نه بر، عالم را
ازکف راد تست و ابل و رش .
سوزنی .
به شدم و بهتری نصیب تو بادا
چهره ٔ تو چون گل طری و بر او رش .
سوزنی .