رش
نویسه گردانی:
RŠ
رش . [ رَش ش ] (ع مص ) چکانیدن آب و خون و اشک . (ناظم الاطباء). || چکیدن آب و خون و اشک . (فرهنگ فارسی معین ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). برفشاندن آب و خون و اشک . ترتاش . (از اقرب الموارد). || زدن کسی را زدنی دردناک . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). زدن دردناک . || با آب پاش آب فشاندن بافنده بر بافته . (از اقرب الموارد). || باران ریزه باریدن آسمان . (ناظم الاطباء). باران اندک باریدن آسمان . (ازاقرب الموارد). ریزه باریدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || شستن چیزی . (از اقرب الموارد). || آب زدن . (دهار) (غیاث اللغات ). آب زدن جایی را. (منتهی الارب ). آب بزدن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). آب پاشیدن . (از شعوری ج 2 ورق 8) (از اقرب الموارد). || در عربی امر به پاشیدن . (لغت محلی شوشتر). || صب . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ده رش . [ دِه ْ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 15هزارگزی شمال کوزران . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چاه تأ...
راج رش . [ رَ ] (هندی ، اِ) این کلمه در هندوستان به بعضی از روحانیون اطلاق میشود. رجوع به ماللهند ص 45 س 17 شود.
کلاه رش . [ ک ُ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجانی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
قلعه رش . [ ق َ ع َ رَ ] (اِخ )دهی است از دهستان شپیران بخش سلماس شهرستان خوی ، واقع در 55هزارگزی جنوب باختری سلماس . موقع جغرافیایی آن در...
قلعه رش . [ ق َ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد ، واقع در 58هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 10هزارگزی جنوب ...
رش ء. [ رَش ْءْ ] ۞ (ع مص ) جماع کردن با زن . || بچه آوردن ماده آهو. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به رشاء شود.
شاه رش . [ رَ ] (اِ مرکب ) مخفف شاه ارش است یعنی ارش بزرگ و آن مقداری است از سرانگشت میانین دست راست تا سرانگشت میانین دست چپ وقتی ک...
غنج رش . [ غ َ رَ / رِ ] (اِ) غوک . (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). وزغ . به طبری بک خوانند و با واو بدل شود. (انجمن آرا) (آنندراج ). وزق و غوک ، و ...
تپه رش . [ ت َپ ْ پ َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرحمت آباد است که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه و در سی هزارگزی شمال باختری میاندوآب و بیس...
تپه رش . [ ت َپ ْ پ َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه (گرمسیر ولدبیگی ) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان است که در سه هزارگزی شمال باختری سرقلع...