رفش
نویسه گردانی:
RFŠ
رفش . [ رَ ] (اِ) درفش . (ناظم الاطباء). رجوع به درفش شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رفش . [ رَ ] (ع مص ) کوفتن چیزی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کوفتن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نیک خوردن و نوشیدن در فراخی و نعمت...
رفش . [ رَ ] (ع اِ) رُفش . بیل چوبین . پارو. (یادداشت مؤلف ). بیل چوبین . (دهار). بیل که با آن خاک بردارند. (آنندراج ). بیل . المثل : من الر...
رفش . [ رُ ] (ع اِ) رَفش . (ناظم الاطباء). رجوع به رَفش شود. || ج ِ رفشاء. رجوع به رفشاء شود.
رفش . [ رَ ف َ ] (ع مص ) کلان شدن گوش کسی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کلان شدن گوش و بزرگ گردیدن . (از آنندراج ).