رفیق
نویسه گردانی:
RFYQ
رفیق . [ رَ ] (اِخ ) یا رفیق بک العظم .رفیق بن محمودبن خلیل العظم متولد بسال 1284 هَ . ق . و متوفی بسال 1343 هجری قمری از دانشمندان و رجال نهضت فکری سوریه است . وی در دمشق به دنیا آمد و در کودکی به مصر رفت و در سال 1316 هَ . ق . در آنجا سکنی گزید و در همه ٔ جمعیتها و نهضتهای سیاسی و اصلاحی و علمی شرکت جست . تألیفات فراوان دارد از آن جمله است : «اشهر مشاهیر الاسلام فی الحرب و السیاسة» - «البیان فی کیفیة انتشار الادیان » - «الدروس الحکمیة للناشئة الاسلامیة». (از اعلام زرکلی ج 3 چ جدید). رجوع به همان مأخذ و معجم المطبوعات مصر [ العظم رفیق بک ] شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
رفیق اصفهانی . [ رَ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ملاحسین رفیق اصفهانی متوفی بسال 1212 هَ . ق . دارای طبعی ملیح و خلقی شریف بود و درشعرشناسی و شاعری...
رفیق خراسانی . [ رَ ق ِ خ ُ ] (اِخ ) از فدائیان حسن صباح بود و عبدالرحمان قزوینی و مفتی اصفهانی و ابوالعلاء و جز آنان به کوشش وی بقتل رسی...
رفیق قهستانی . [رَ ق ِ ق ُ هَِ ] (اِخ ) از فدائیان ملاحده و قاتل امیرتوسن ملکشاهی است بسال 488 هَ . ق . (یادداشت مؤلف ). رجوع به حبیب الس...
رفیغ. [ رَ ] (ع ص ) عیش فراخ و خوش . گویند: عیش رفیغ. (از ناظم الاطباء).عیش فراخ و خوش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).