رفیق 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        RFYQ 
    
							
    
								
        رفیق . [ رَ ] (اِخ ) یا رفیق  رزق  سلوم . رفیق بن  موسی  رزق  سلوم ، متولدبسال  1308 هَ . ق . و مقتول  بسال  1334 هَ . ق . از ادبا و گویندگان  و حقوقدانان  و از آزادیخواهان  عرب  در عصر ترک  بود. در حمص  به  دنیا آمد و پس  از کسب  دانش  مدتی  به  رهبانیت  گروید ولی  بعد، از آن  روگردان  شد و به  نوشتن  مقالات  در روزنامه ها و مجلات  پرداخت . تألیفاتی  نیز دارد که  از آن  جمله  است : «حیوة البلاد فی  علم  الاقتصاد» - «حقوق  الدّول » او بزبانهای  روسی  و انگلیسی و ترکی  و فرانسه  آشنایی  کامل  داشت . رفیق  قصائد و شعرهای  بلندی  در استقلال طلبی  و میهن خواهی  دارد. وی  را در بیروت  اعدام  کردند. (از اعلام  زرکلی  چ  جدید ص  3).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        رفیق  اصفهانی . [ رَ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ملاحسین  رفیق  اصفهانی  متوفی  بسال  1212 هَ . ق . دارای  طبعی  ملیح  و خلقی  شریف  بود و درشعرشناسی  و شاعری...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        رفیق  خراسانی . [ رَ ق ِ خ ُ ] (اِخ ) از فدائیان  حسن  صباح  بود و عبدالرحمان  قزوینی  و مفتی  اصفهانی  و ابوالعلاء و جز آنان  به  کوشش  وی  بقتل  رسی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        رفیق  قهستانی . [رَ ق ِ ق ُ هَِ ] (اِخ ) از فدائیان  ملاحده  و قاتل  امیرتوسن  ملکشاهی  است  بسال  488 هَ . ق . (یادداشت  مؤلف ). رجوع  به  حبیب  الس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        رفیغ. [ رَ ] (ع  ص ) عیش  فراخ  و خوش . گویند: عیش  رفیغ. (از ناظم  الاطباء).عیش  فراخ  و خوش . (منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد).