اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رقیة

نویسه گردانی: RQY
رقیة. [ رَق ْ ی َ ] (ع اِ) یک بار صعود کردن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رقیة. [ رَق ْ ی َ ] (ع مص ) یا رُقیَه . مصدر به معنی رَقْی . (ناظم الاطباء). رجوع به رَقْی شود.
رقیة. [ رُق ْ / رَق ْ ی َ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَقْی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افسون کردن . (دهار). دردمیدن افسون خود بر کسی . (از...
رقیة. [ رُق ْ ی َ ] (ع اِ) افسون . (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). سحر و افسون . (غیاث اللغات ): نشرة؛ افسون که بردیوانه و مریض دمند. (منتهی ...
رقیة. [ رِق ْ قی ی َ ] (از ع ، اِمص ) رقیت . بندگی کردن و غلامی نمودن . (آنندراج ). رجوع به رقیت شود.
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) رقیه . نام دختر آن حضرت (ص ) (ناظم الاطباء). نام دختر نبی (ص ). (منتهی الارب ). نام دختر رسول (ص ) و رقیة تصغیر...
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت الحسین (ع ). (ناظم الاطباء). نام دختری از حسین بن علی (ع ). (یادداشت مؤلف ). به نقل بیشتر اهل منبر وی ...
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت عبدالمطلب شاعره بوده و در مدح حضرت رسول (ص ) اشعاری سروده است . رجوع به البیان و التبیین ج 3 ص 255 شو...
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ](اِخ ) بنت علی بن ابیطالب (ع ) از صهباء. سه دختر امیرالمؤمنین علی (ع ) نام رقیه دارند و یکی از آن سه زوجه ٔ مسلم بن...
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) رقیه بنت علی بن ابیطالب (ع ) از ام الحبیب التغلبیة بود. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 455 و حبیب السیر چ ...
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت علی بن ابیطالب (ع ) از فاطمه که در صغر سن درگذشت . جوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 436 شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.