رما
نویسه گردانی:
RMA
رما. [ رَ ] (اِخ ) موضعی است در ارض بنی عامر. (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
رماء. [ رَ ] (ع اِمص ) ربا و افزونی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
رمع. [ رَ م َ ] (ع مص ) زرد شدن روی زن از بیماری فرج . (از منتهی الارب ). بیماری رماع ۞ گرفتن زن . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) زردی ک...
رمع. [ رَ م ِ] (ع ص ) آنکه بینی او از غضب یا تکبر بجنبد و گویند: «جأنا فلان رَمِعاً قبراه »؛ فلانی پیش ما آمد در حالی که بینی او از خشم می...
رمع. [ رِ م َ ] (اِخ ) موضعی است در یمن و گویند کوهی است دریمن و نصر گوید رمع قریه ٔ ابی موسی ̍ است در بلاد اشعریان در یمن نزدیک به غسان و...